سه شنبه 29 مهر 1393 ساعت 15:29 |
بازدید : 374 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان. صبح امروز حضرت آیت الله محمدرضا مهدوی کنی رییس مجلس خبرگان رهبری در سن 83 سالگی و به دلیل بیماری قلبی به سوی معبودش شتافت...
من هم ب نوبه خودم به ولی عصر (ع) مقام معظم رهبری، دوستان آشنایان ایشون،خانواده و بازماندگانشون، شاگردان و دانشجویانشون و به جامعه ایران عزیز و جامعه اسلام تسلیت میگم...گفتنیست ک مراسم تشییع پیکر پاک ایشان روز 5شنبه صبح در دانشگاه تهران خواهد بود و مقام معظم رهبری شخصا بر پیکر مطهر ایشان نماز خواهند خواند...
کم کم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد دوره جدیدی از تاریخش خواهد شد. با گذشت سالیان و دور شدن از سالهای نخستین انقلاب یاران انقلاب ب سمت حضرت حق پر میکشند و طی سالیان آنده تمام نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به دست فرزندان این مرزو بوم اداره خواهد شد و پیش خواهد رفت...جا داره ضمن تسلیت دوباره ارتحال خضرت ایت الله مهدوی این نکته رو هم متذکر بشم ک زمانی خواهد رسید ک تماما نسل سوم و چهارم انقلاب سکان هدایت را در دست خواهند گرفت. از حالا برای تربیت صحیح سکانداران آینده این مرزو بوم تلاشی جدی و ایثارگرانه انجام بدیم....امید است ک افرادی بزرگو بزرگواری همچون آیت الله مهدوی کنی تربیت کنیم و تقدیم نظام و ولی عضر (عج) کنیم.
سه شنبه 29 مهر 1393 ساعت 9:11 |
بازدید : 1761 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
بسلام دوستان...دوستان این مطلب رو در باره آزاده خانم نامداری بخونید....مطلب گویای همه چیز هست...فقط نکته ای رو بگم و اون این که آزاده نامداری تو یکی از برنامه هاش ک خودم داشتم میدیدم (و اگه به آرشیو صدا و سیما دسترسی داشتم قطعا براتون میگذاشتم) گفت: به کسایی ک به من خرده میگیرند چادر چیست سرت میکنی...میگم من هرگز چادر رو از سرم برنمیدارم و همیشه با این چادر هستم و هرگز از من جدا نخواهد بود و...(البته چند سال گذشته و دقیقا یادم نیست و نقل ب مضمون شده. اما همونطور ک گفتم اگر به آرشیو دسترسی داشتم قطعا عین جمله رو براتون میگذاشتم یا حتی میگذاشتم دانلود کنید اما....)و امروزه چیزهای دیگری از او میبینیم. چیزهایی ک برایمان غریبه است...آزاده ای ک اینطور به چادری بودنش افتخار میکردو ب تندی جواب منتقدانش را میداد حالا...آزاده خانم نامداری این ک شما طلاق بگیری یا نگیری چندان تفاوتی نمیکند....بسیاری از جوانان این مرزو بوم بی دلیلو با دلیل جدا میشوند...دست کم این زمینه رشته آکادمیک منه و میتونم بگم شرایط طلاق تو جامعه مناسب نیست متاسفانه...اما شما هم چیزی جدا از باقی نیستید...تمام آنهایی ک طلاق میگیرند دچار مشکلاتی میشوند و شما خونی رنگینتر ازباقی جوانان این وطن ندارید...تنها تفاوتی ک نسبت ب انها دارید شهرت شماست و محبوبیت نزد اقشار مردم ب خصوص جوانترها و این اتفاقا مسئولیت شما رو سنگینو سنگینتر میکنه...و باید بدونید مسئولت پایخگویی میاره...باید پاسخگوی وظیفه تون در قبال مردم باشید باید به مردم و مهتر از اون به خدایی ک چنین نعمت بزرگی ب شما داده جواب پس بدید حساب پس بدید....حتی باید به حضرت زهرا هم ک چنین حجابش رو ب بازی گرفتید و ریاکارانه ی روز دم از حرمت چادر میزنید و اینک سرتان برود چادرتان نمیرود و روز دیگر عکسهایی منشر میکنید ک....بگذریم...فقط این رو بگم ک ریاکاری شما الگویی برای دختران این جامعه خواهد شد...چادر و حجاب رو ب بازی خواهند گرفت و این از بی حجابی دردناکتر و خطرناکتر است...کسی ک چادری نیست ادعایی هم ندارد تکلیفش روشن است...اما کسی ک چنین مدعیست و حالا....
بگذریم این مطلب رو ک از خبرگزاری دانشجو منتشر شده رو بخونید و نظر بگذارید
آن روزهایی که آزاده نامداری تازه پایش به شبکه استانی کرمانشاه باز شده بود، باورش سخت بود که همین دختر جوان چند وقت بعد در شبکه یک، "تازهها" را اجرا کند و با همین برنامه به شهرت میرسد. عجیب نبود البته. او اولین دختر جوانی بود که در تلویزیون چادر ملی به سر داشت و چادر روی سر او آن قدر خاص بود که نگاه خیلیها به او متوجه شد. و نامداری معروف شد...
اولین تصاویری که از برنامههای نامداری به ذهنها ماند اما آن چنان اتفاقات خوبی نبود. مثل آن باری که موضوع برنامه تفکیک جنسیتی بود و نامداری که صراحتاً از اختلاط دختر و پسر حمایت میکرد به خواجه سروی، معاون وقت وزیر علوم حتی اجازه نداد که با او مخالفت کند! یا برنامههایی که در آن سراغ خانم راننده تریلی می رفت و می گفت او الگوی خوبی برای زنان مملکت است! یا مثلاً چند بار دیگر که رفتارهای زننده و بیش از خودمانی او برای همه عجیب بود. حالا فرقی نمیکرد مهمان خانم باشد یا آقا یا حتی روحانی. آزاده آزاد بود و با همه صمیمی میشد!
موضوع دیگر در "تازهها" به وجود آمد. تازه هایی که در تمام مدت فتنه تا بهمن ماه 88 آنتن ثابت داشت. فتنه شد، 29 خرداد و آشوبهای تلخ آن گذشت، عاشورا و شمر گری های جماعت بیخدا هم آمد و رفت و حتی حماسه نه دی هم خلق شد. اما هیچ کدام از این ها برای آزاده خانم مهم نبود و او هیچوقت درباره فتنه موضع گیری نکرد. البته بعدها که سید حسن خمینی عاقد عقدش بود خب خیلی چیزها مشخص شد...!
بمب دیگر خبری خانم چادری، چادرهای رنگیش بود. هیچ کس نمیتوانست باور کند. چادر قهوهای روی آنتن زنده تلویزیون. نه یک بار حتی. دختر جوان شبکه دو هر شب به رنگی روی آنتن ظاهر میشد و حتی عکسهایش با چادر بنفش در مکه معظمه را هم دراینترنت منتشر کرد!
البته هیچ وقت معلوم نشد مدیران سیما با کدام خطکش اعتقادی اجازه این کار را به این دختر جوان و جسور دادند و این چادرها با کدام یک از شئونات و آداب و آیین ایرانیان و مسلمانان همراستا بود. اما مردم مثل همیشه از مدیران سیما منطقیتر بودند و این خیل اعتراضاتی بود که بانوان محجبه این سرزمین به دختر چادر رنگی پوش گسیل داشتند. که شأن چادر را حفظ کن. و حرمت چادر به ناپختگی جوانیت نفروش و...
و جنجال های خانم خاص هم چنان ادامه داشت. مانند آن باری که با اجرای برنامه سال تحویل 91 در کنار احسان علیخانی و راحتی های زیادی که احسان و آزاده با هم داشتند جنجال آفریدند. خیلی ها بعد از آن برنامه صدای اعتراض شان در آمد. که این چه وضع صحبت کردن و رفتار با نا محرم روی آنتن پربیننده شب عید است؟ و دلیل خنده های بی شمار این دو در کنار هم چیست؟ همان روزها حتی شایعه ممنوع التصویری چند مجری جوان از جمله نامداری و علیخانی هم آمد. و همه می دانستند دلیل انتشار این خبر چیست: همان اجرای دو نفری پر قهقهه و کم حیا...
گذشت. تا اردیبهشت 92. و خبری که مثل بمب صدا کرد: آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کردند. حالا این دو تا، با ذوق و شوق توی مراسم مختلف ظاهر میشدند و برای هوادارانشان دست تکان میدادند. حتی روی آنتن تلویزیون میآمدند و برای هم عاشقانه میسرودند و همه چیز گل و بلبل بود...!
بمب خبری بعدی خیلی زود ترکید: مرداد 93. حالا خبر طلاق آزاده خانم و آقا فرزاد بود که تمام رسانهها را پر کرد. و این، سرنوشت زندگی بود که حتی یک سال هم دوام نیاورده بود...
باورش سخت بود اما فرزاد حسنی تمام مدت درباره طلاقش سکوت کرد. و هیچ نگفت. و با کنایه به ملت رساند که اتفاقی بود که افتاد. کسی کاری به من نداشته باشد. اما آزاده...
اصلاً انتشار خبر طلاق کار نامداری بود! و او بود که در مصاحبهای مفصل با روزنامه صبا برای اولین بار خبر طلاقش را رسانهای کرد. البته هیچ کس نفهمید دلیلاین کار چه بود و اگر نامداری هم مثل حسنی سکوت میکرد چه فاجعهای رخ میداد؟!
اما نامداری حالا شده بود یکه تاز میدان...
حالا او هر روز در یک مراسم حضور می یافت. از خیریه فروش سه تار فلان نوازنده تا اکران خصوصی فلان فیلم و فلان همایش و فلان جشن. حالا آزاده هر چند روز یک بار مصاحبه میکرد و از حال خوب و بدش میگفت. از عشق. از فلسفه زندگی. از شیدایی. از روشنایی. علاقه اش به مادر شدن و 5-6 تا بچه. خودخواهی در عشق. از تنوع طلبی در عشق، از فمینیسمی که بدان معتقد است، از این که مجری بودن برایش از همسر بودن مهم تر است، از اولویت تلویزیون بر خانواده، ریزترین خصوصیات اخلاقی و از هرچیز دیگری به ذهنتان میآید. برای همه عجیب بود. کسی که الان باید دوران سرخوردگی بعد از طلاق را سپری کند به جایاینکه گوشه خانه بنشیند، اما هر روز با یک روزنامه و مجله مصاحبه میکند و حتی به شبکههای استانی هم نه نمیگوید!
از قضا بلافاصله بعد از رسانهای شدن خبر طلاق، صفحهای در اینستاگرام باز میکند. و از غصههایش و حال بدش برای هوادارانش میگوید. عکسهایی از خودش میگذارد و متنهایی عجیب و غریب و بیش از حد عاشقانه مینویسد. متنها آن قدر عجیب است که حتی هواداران خانم مجری میپرسند که نکند دارد منت کشی فرزاد حسنی را میکند؟! و اگر نه پس این عاشقانه ها برای چه کسی است؟!
اینستاگرام می شود محل جدید بازی. آزاده می نویسد. هوادارانش با او همدردی می کنند. همین اینستاگرام حاشیه سازی می کند. آزاده از اینستاگرامش قهر می کند! بلافاصله قهرش را پس می گیرد و برمی گردد! و حاشیه، و مظلوم نمایی و باز حاشیه...
اتفاقا در همه این مدت هم همه جا از مظلومیت خودش میگوید واین که حاشیههای خبر طلاقش چقدر او را آزرده میکند. عجب! کسی که خودش هر روز به نوعی دارد در این مورد حاشیه سازی میکند از حاشیههای خودساخته خودش ابراز ناراحتی میکند. یکی نیست بگوید که خانم جان! خبر طلاق را خودت به رسانهها دادی. خودت آمدی در اینستاگرام حضور بیش فعال بهم رساندی. بعدش هم کسی نمیتوانست مصاحبههای بی شمارت را بشمارد؛ حالا تو مظلومیو رسانهها حاشیه درست میکنند؟! خواهر جان تو ساکت باش؛ به خدا اگر کسی چیزی بگوید!
اما اینها همه ماجرا نیست. اوضاع تلخ تر است و عمیق تر...
شکی نیست که اگر نامداری چادر به سر نداشت یقینا این قدر برای جامعه مهم نمیشد. یعنی مردم او را بعنوان یک دختر چادری پذیرفتهاند. و این یعنی مردم از او انتظار چادری بودن دارند. مثال بزنیم. مادر خیلی از ماها چادری هستند. حالا تا به حال از مادر خودمان عکس عمومی به یاد داریم که بدون چادر باشد؟ نه. چون چادر توی خون مادرها جاری است و جلوی هیچ نگاه غریبهای بدون چادر حاضر نمیشوند. حالا چه آن نگاه کوچه و خیابان باشد و چه لنز دوربین.
آزاده خانم اما اصلا این طور نبوده و نیست. اگرچه جلوی دوربین چادر روی سر دارد اما خودش به دست خودش عکسهایی منتشر میکند که نه تنها بدون چادر است. که حجابش هم محل بحث است. آرایشهای غلیظ با رنگهای تند. آستینی که تا آرنج برهنه است. و تحیر آور این که این عکسها را خود نامداری منتشر میکند. یک دختر چادری که چادری بودن جزو اوصاف اصلی او در نظر مردم است با آرایشی غلیظ و حجابی ناقص و بدون چادر حتی...
تلویزیون مجری زن چادری کم ندارد. از مجریان اخبار مختلف تا شبکههای قرآن و استانی و... از هیچ کدام از اینها اما عکسهای بدون چادر منتشر نشده است. چون خودشان نخواستهاند. چون خودشان منتشر نکردهاند...!
کار به جایی میرسد که صدای هواداران خانم نامداری هم در میآید. کاربری به نام پریناز زیر عکس خانم مینویسد: "این چادرت چی میگه آخه لاک که داری پاتم که جوراب نداره ول کن دیگه." کاربر دیگری به نام سارا کامنت می گذارد: "شما چرا چادر سر می کنید؟ ایناز دستاتون که همیشه بیرونه اون از پای بی جوراب. این از چادر روی شونه. خجالت نمی کشین؟"
و به همین سادگی جلوی دوربین و پشت دوربین آزاده خانم با هم متفاوت میشوند...
اوضاع بدتر میشود! نامداری در مصاحبههایش میگوید چادر به او ارث رسیده. و همه خانواده اش چادری هستند. بلافاصله اما در صفحه شخصی خودش عکسهایی منتشر میکند که نه تنها خبری از چادر نیست، که درباره خانواده اش کلا حجابی در کار نیست. عکسهایی خانوادگی، بی حجاب یا کم حجاب، از خانوادهای که گفته شده همه چادریاند. دوباره یاد جمله خانم چادری میافتی: «چادر به من ارث رسیده. همه خانمهای خانواده من چادری هستند. » عجب! کدام را باور کنیم؟ قسم حضرت عباس یا دم خروس؟!
و داستان ادامه دارد...
این که از یک بانوی چادری که از قضا الگو شده و روی دخترهای نوجوان و جوان مملکت تأثیر گزار است، توقع داشته باشیم با چادر درست برخورد کند، چادر را عین خواهرها و مادرهای ما، درست و تمام سر کند، و شأن حجاب فاطمه سلام الله علیها را رعایت کند توقع زیادی است؟
اینکه از او که در مصاحبه هایش از علاقه به اجرای برنامه های مذهبی سخن می گوید، توقع داشته باشیم عکسهای بدون چادر، اداها و ژستهای عجیب و غریب، لاک و آرایشهای تند و غلیظ، و ساق دست برهنه خود را در شبکههای "اجتماعی" انتشار "عمومی" نکند زیاده خواهی است؟
اینکه از خانمِ جلوی دوربین چادری توقع داشته باشیم پشت دوربین هم چادر روی سرش داشته باشد توقع بیجایی است؟
اینکه از یک خانم مجری که مدام در مصاحبههایش از صداقت و راستگویی حرف میزند توقع داشته باشیم که دروغ نگوید انتظار زیادی است؟
این حرفها و این رفتارها با هم تناقض ندارند واقعا؟ خانم نامداری! به نظر خودتان اسماینها دروغ و نفاق نیست؟!
همهاینها به کنار. شخصیت خانم نامداری مثل بیشمار هنرمندان دیگری که جلوی دوربین و پشت دوربین شان زمین تا آسمان با هم فرق می کند، اساساً اهمیتی ندارد که روی آن بحثی کنیم، مهم چادری است که حالا دارد با آن بازی میشود. مهم شأنی است که از حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها دارد زایل میشود. و مهم جوانهایی هستند که این تناقض رفتاری پشت دوربین و چلوی دوربین برایشان عادی میشود. جوان و نوجوان این مملکت اگر تا دیروز با پدیده مرسوم و تلخی به نام بدحجابی روبرو بود، حالا با معضلی تلخ تر و خطرناک تر به نام بدحجابی با چادر روبرو می شود.
اینها مهم است. به خاطر خونهایی که برای حرمت چادر رفته. به خاطر وصیت نامههایاین همه شهیدی که نوشتند خون سرخ شان را میدهند تا سیاهی چادر ناموساین مملکت شیعه حفظ شود. به خاطر شهادت علی خلیلی که به خاطر همین عفت و ناموس شیعه جان داد؛ همین چند ماه پیش...
چادری های واقعی نه بد حجابند، نه جلوی چشم نامحرم آرایش غلیظ می کند، نه عکسهای بدون چادرشان را منتشر می کنند، نه درباره خانواده بد حجابشان دروغ می گویند و نه خیلی چیزهای دیگری که این دختر جوان دارد و خواهران و مادرهای ما ندارند.
این عکس ها از یک مهمانی خانوادگی با حضور خواهر نامداری و خود او گرفته شده؛ همانطور که می بینید هر دو با چادر هستند! دقت کنید این تصویر را خودِ نامداری منتشر کرده است.
بدون شرح!
هر جند چادر به سر نامداری هست،ولی ژست او ارتباطی به چادر و چادریها ندارد
هم پوشش خانم چادری جالب است و هم کامنتی که زیر آن آمده.
آرایش تند و غلیظ و انتشار عمومی! و صد البته عاشقانه هایی که از شدت عاشقانه بودن تعجب هوارارانش را هم برانگیخته بود...
اینجا کیش است و این،عکس یکی از خبرگزاری های معتبر کشور است؛خانم نامداری کاملاًچادر به سر دارند البته!
نامداری می گوید خانواده اش چادری هستند؛ بعد این تصاویر را یکی از اعضای خانواده، از مهمانی های خانوادگی شان منتشر می کند. جالب اینکه نامداری نه تنها از این اتفاق ناراحت نمی شود بلکه آن را می پسندد و کامنت هم زیر ان می گذارد!
باور کنید او چادریست...!!!
این هم شاهکار منحصر به فرد آزاده خانم است؛چادر بنفش در مکه معظمه و در کنار غار حرا!
دو شنبه 28 مهر 1393 ساعت 23:46 |
بازدید : 374 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...دوستان مستند جادوی خنیا رو دنلود کنید ببینید...مستندی جذاب در باره تاثیر موسیقی البته از دیدی کمی متفاوت تر..... این مستند ب بررسی شرایط موسیقی میپردازه شرایطی ک از دید اجتماعی و روانی سبب سقوط فرهنگی و عقایدتی ما میشه....از برنامه های غرب برای ترویج سبک زندگی غربی...و تلاش شبکه های مختلف ماهواره ای تو این زمینه... و بسیاری مطالب دیگر...همینطور سخنانی از رائفیپور و عباسی ک شنیدنی و دیدنیه....
دو شنبه 28 مهر 1393 ساعت 23:12 |
بازدید : 1335 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...همونطور ک میدونید بحث داعش بحث روز منطقه و دنیاست...خیلیها ک خودشون داعش رو کوک کردندو وارد گردونه کردند حالا داعی مبارزه با آن گروه افراطی هستند...این مستند رو ببینید...مستند بسیار قشنگیه ک گروهی ایرانیان ب بهانه طرفداری از داعش وارد مناطق حفاظت شده آنها شده اند و تصاویر تکان دهنده ای رو شکار کرده اند ک قطعا ارزش دانلود کردن و دیدن داره...دانلود کنید این مستند بسیار زیبا رو و حقایق نابی رو ب چشمان خودتون ببینید....
دو شنبه 28 مهر 1393 ساعت 14:47 |
بازدید : 463 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...امروز 28 مهرماه 1393 همایشی با عنوان"داعش جنایتکار قرن" در دانشگاه سمنان برگزار شد....دکتر خدادادی سخنران این جلسه بود و در این جلسه به نکات مهمی اشاره کرد...از گذشته داعش، از اهداف داعش،از جنایات داعش،از استکبار،از امریکا،از حقوق بشر، از بالیی ک بر سر بچه شیعه ها میارند، از همه چیز گفتو گفتو گفت...بعد گفت تورو خدا بیدار شیم....تورو خدا احساس خطر کنیم....نگذاریم همه چیزمون رو به غارت ببرند...بعد هم چند تا کلیپ کوتاه پخش کرد ک جالبترینش نابود کردن ناب اسرائیلی بود ک کلی روش مانور داده بودند تو جنگ33روزه...جوری ناو رو زدند ک تا مدتها ماتشون برده بود...بعد رفتند ببینند از کجا خوردند...البته این رو هم بگم ابتدای جلسه مستندی هم از نظر امریکاییها در باره قطبهای جهان، خطر ایران،خطر اسلام.... هم پخش شد... عکسهای تکاندهنده ای پخش کرد موازی با صحبتهاش ک متاسفانه چون فایل صوتی هست شرایط دیدنش رو ندارید اما میتونید با گشتی کوتاه تو گوگل عکسها رو پیدا کنید....
این رو دانلود کنید گوش کنید...باید از خواب بیدار شیم...داعش رسیده بیخ گوشمون....
یک شنبه 27 مهر 1393 ساعت 17:43 |
بازدید : 345 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...دوستان متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف منتشر شده....نکاتی در مورد این نامه لازم ب ذکر ب نظر میرسه...
اول اینکه سران ایران عزیزمان بدونند این آب و خاک فرزندانی در دامنش بزرگ کرده ک به راحتی راضی نیستن تن ب بعضی مسائل بدن...بدونند اگر انقلاب کردیم...اگر پدران ما بر سر مینها رفتند ب زیر تانکها رفتند برای وطن...ما هم از نسل آنهاییم از خون آنهاییم...(ب قول شاعر: رفته علی اکبر تو، طفلان زینب ک هستند)
دوم اینکه سرمایه های این آبو خاک برای تمام ملتند و نباید و حق ندارند عده ای منافع خود رو بر منافع ملت برتری دهند و منافع یک ملت را فدای منافع یک عده آقازاده و بزرگزاده و...کنند ک از صدقه سر خون همین فرزندان وطن به نونو نوایی رسیدند...
سوم این ک ای سران کشورم مپندارید ک هرکاری دلتان بخواهد با سرمایه های ما میکنیدو ما هم صدایمان در نمی آید... وقت آن رسیده ک خالص از ناخالص خوب از بد حق از باطل خواب زده از خواب رفته.... تمیز داده شود....بدانید فرزندان وطن همانطور ک در مقابل جور ظالم ایستادند خون دادند اما پیروز شدند...(مثل پیشوایشان حسین ع) یک بار دیگر هم برای ارزش و باوری والا دفاع خواهند کرد و فقط چشم انتظار ندایی از سوی رهبرشان هستند تا مانند 35 سال پیش هرچه زباله بر سر کار می آید را ب زباله دان تاریخ منتقل کنند...(آقا سید علی فقط منتظر فرمانت هستیم و میمانیم...و میدانیم ک وقتش شود خود خواهی گفت....مثل مولا حسین...مثل پیر خمین...)
چهارم اینکه دانشجویان دانشگاه شریف بدانید یک ملت پشتیبان شما هستند و کارتون رو ستایش میکنندو برای موقثیتتون تو تمام مراحل دعای خیر میکنند...
در پایان هم امیدوارم خیرخواهان این نظام مقدس و این مردم دست ب کار شوندو گامی بلند برای بهبود شرای بردارند ک از شعارو شعارگرایی به بیداد آمده ایمو منتظر حرکتی هستیم عملی هستیم ک یادمان بیاید برای چ پای جای خسین ع گذاشتیمو به دنبال فرزندش راهی شدیمو از فرزند دیگرش پیروی میکنیم.......
به امید آن روز...و به امید ظهور حضرت حجت...
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف با صدور نامهای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی اعلام کردند: توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی از طریق تکمیل زنجیره ارزش محصولات تولید شده در صنایع بالادستی یکی از مهمترین راهبردهای جلوگیری از خام فروشی در بخش نفت و گاز است.
متن این نامه بدین شرح است:
«نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی؛
با سلام
کشور ما به گواهی آمار یکی از بزرگترین دارندگان منابع نفت و گاز در جهان است اما با این وجود به دلیل سیاستگذاری غلط و سومدیریتها در طول سالهای پیش و پس از انقلاب، امروز این صنعت دارای مشکلات و مسائلی فراوانی است.
خامفروشی به عنوان یکی از مسائل اصلی صنعت نفت و گاز ما شناخته میشود که در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز به آن اشاره شده است. «افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه (براساس شاخص شدت مصرف انرژی) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی با تأکید بر برداشت صیانتی از منابع.»
با وجود اجماع حداکثری بر ضرورت اصلاح مسئله خام فروشی بین طیفهای مختلف سیاسی کشور، اما پر واضح است که تا رسیدن به هدف بند مذکور در سیاستهای اقتصاد مقاومتی راهی طولانی در پیش داریم و این مهم نیازمند قانونگزاری صحیح مجلس است.
توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی از طریق تکمیل زنجیره ارزش محصولات تولید شده در صنایع بالادستی یکی از مهمترین راهبردهای جلوگیری از خام فروشی در بخش نفت و گاز است. ولی با این وجود، متاسفانه در طول سالهای گذشته توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی تا حد زیادی مغفول واقع شده است و در عوض صنایع بالادستی پتروشیمی به صورت کاریکاتوری رشد کردهاند.
دلایل این موضوع را میتوان با بررسی نرخ خوراک پتروشیمیهای بالادستی در طول سالهای گذشته جستجو کرد. تا ابتدای امسال، نرخ خوراک پتروشیمیهای گازی تنها 3 سنت به ازای هر متر مکعب بود، در حالی که قیمت هر متر مکعب گاز صادراتی ایران بیش از 40 سنت بود.
این تخفیف که در ابتدا جهت حمایت از سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی لحاظ شده بود، باعث رشد سریع این صنعت در کشور ما شد. اما باید توجه کرد که حمایت از هیچ صنعتی نباید دائمی و مادامالعمر باشد و حاکمیت باید با قاعدهگذاری و سیاستگذاری صحیح، مسیر آینده صنایع مورد حمایت را مشخص کند. صنعت خودروسازی در کشور ما مصداق بارز حمایت غلط و بیشاز اندازه از یک صنعت است.
به همین دلیل حمایت از پتروشیمیهای گازی نیز باید روزی به پایان میرسید تا این صنعت نیز مانند صنعت خودروسازی کشور دچار رکود و عقبماندگی نشود. خوشبختانه سال گذشته با اقدام صحیح و هوشمندانه و پیگیری نمایندگان دلسوز مجلس شورای اسلامی، قیمت خوراک گاز پتروشیمیها در قانون بودجه 93 اصلاح شد و با افزایش قیمت 10 سنتی به 13 سنت در هر متر مکعب رسید، اقدامی که میتوانست در بلند مدت باعث رشد صنایع پایین دستی پتروشیمی و جلوگیری از رشد سرطانوار صنایع بالادستی میشد.
از همان نیمه دوم سال گذشته، زمزمههایی برای تعیین فرمولی که بتوان به صورت مستمر و بلندمدت قیمت خوراک را از آن استخراج کرد مطرح بود. این فرمول در صورتی که درست تعیین شود باعث ثبات سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی خواهد شد چرا که چشم انداز روشنی از وضعیت این موضوع به متقاضیان سرمایه گذاری می دهد و از تغییرات ناگهانی نرخ خوراک که ممکن است دلایل غیراقتصادی و بعضا سیاسی داشته باشد جلوگیری میکند و موجبات رشد منطقی این صنعت را فراهم میآورد.
با تعیین درست و دقیق این فرمول میتوان امیدوار بود علاوه بر دستیابی به توسعه متوازن بالادستی و پایین دستی پتروشیمی ، صنایع بالادستی با روزآمد کردن فناوریها و فرآیندهای تولید خود بتوانند در بلند مدت با رقبای خارجی خود به رقابت سالم بپردازند.
بسیج دانشجویی دانشگاه شریف در مورد نحوه تعیین فرمول خوراک پتروشیمی و شاخصهای یک فرمول مناسب، نکاتی را به صورت خلاصهوار متذکر میشود:
1- حداقل میتوان گفت که فرمول نباید به نحوی تعیین شود که قیمت خوراک گاز پتروشیمی کمتر از 13 سنت (قیمت فعلی) شود؛ چرا که در این صورت، مجددا سودهای نجومی توسط این پتروشیمیها بدست میآید و مشکلاتی که پیشتر در مورد خام فروشی مطرح شد بروز مییابد.
2- قیمت خوراک گاز تحویلی به واحدهای پتروشیمی نباید تابع قیمت محصولات نهایی این واحدها باشد؛ چرا که در این صورت، پتروشیمیها با تولید محصولات با ارزش افزوده پایین، خوراک ارزان تری دریافت میکنند و همان رویدادی رخ میدهد که تا ابتدای امسال وجود داشت و با افزایش سرسامآور سود دهی این پتروشیمیها، تمامی سرمایهگذاری به سمت این بخش از صنعت نفت و گاز سوق داده میشود در حالی که ما در تمامی زنجیره صنعت نفت و گاز نیازمند سرمایهگذاری هستیم.
3- نباید نرخ سود برای پتروشیمیهای گازی تضمین شود و خوراک به گونهای به آنها تحویل داده شود که حداقلی از سود در هر شرایطی نصیب پتروشیمیهای گازی شود؛ چرا که در شرایط کنونی و با وجود حمایتهای مناسب در سالهای گذشته باید اجازه داد تولیدکنندگانی که از بهرهوری پایینی برخودار هستند، از گردونه رقابت حذف شوند تا بتوان امیدوار بود در آینده پتروشیمی های کشور توان رقابت در بازارهای جهانی را دارا هستند.
جنبش دانشجویی به دلیل سابقه روشن مجلس شورای اسلامی در پیگیری این مسئله در سال گذشته، با حسن ظن به اقدامات مجلس در تصویب فرمول مینگرد. اما در صورتی که احساس کند برخی از نمایندگان بنابر هر دلیلی بر خلاف منافع ملی کشور حرکت کرده و قصد دارند که دوباره اسباب رانتخواری را برای عدهای سودجو فراهم آوردند و با تصویب فرمولی که قیمت گاز را به صورت رانتی در اختیار واحدهای پتروشیمی بالادستی گازی قرار میدهد، منافع ملی را فدای منافع شخصی و گروهی کنند، واکنش جدی مقتضی را انجام خواهد داد.»
یک شنبه 27 مهر 1393 ساعت 9:10 |
بازدید : 368 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان. دوستان این کلیپ کوتاه رو دانلود کنید و ببینید...بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با حجاج و راهیان حرم امن الهی و آستان قدس حضرت حق. جدا چرا ما به جان هم میفتیم؟ چرا برای اینکه خودمونو بالا بکشیم دیگران رو زیر پا له میکنیم؟! چرا باور نداریم ک الان وقت نفاق نیست؟! چرا نمیفهمیم دشمن واحدی هست ک از نفاق و دشمنی ما بیشترین سود رو میبره؟! به فرض هم که شیعه و سنی با هم جنگیدند آخرش؟!؟ ک چی؟!؟ جز این ک آب تو آسیاب دشمنی ریختیم ک دشمن همه ماست؟! کاش درک کنیم شرایط شرایط جدال بر جزئات نیست...اصل دین اصل اثبات حقایت اسلام زیر سواله اصل دین رو دارند به نابودی میکشونند....حالا ما سر چ با هم جدل کنیم؟!؟!؟....وقتی ما با هم بجنگیم هردو ضعیف میشیم و دشمن قوی تر....کاش درک کنیم شرایط رو...
شنبه 26 مهر 1393 ساعت 17:35 |
بازدید : 550 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...دوستان میدونیم ک فرق مختلفی در جهان پدید اومده. از فرقه های سری تا فرقه های آشکار. از ادیان بزر الهی بگیرید تا تفکرات ضد دینی و ارزشی...تو مطلبی ک پیش روی شماست نویسنده سعی کرده ب شرایط شیطان پرستی در کشورمون بپردازه و بررسی کنه. هرچند متاسفانه بیشرترو بیشتر میشند هواداران این فرقه ضاله و باید فکری اساسی کرد باید کاری کرد...هرکدام از ما باید به نوبه خوب برای جلوگیری از پیشرفت شیطانپرستی در کشورمون و جهان اسلام و سایر ملل کاری انجام بدیم...به هر حال این مطلب رو بخونید و نظرتون رو برام بگذارید...
* دروزيها
به دليل آزارهاي حكومت وقت بر عليه شيعيان فراري شده و در مناطقی از فلسطين اشغالي ، سوريه ، لبنان و سكني گزيده اند . برخي از مورخان و كارشناسان اديان بر اين باورند كه دروزهاي " درونگرا " نوعي از شيطانپرستي را اختيار كردهاند و ريشههايي از ايشان نيز در عراق و ايران (مناطق غرب كشور ايران) مستقر هستند و داراي معبد مقدس ميباشند .
* گنوسيها
با فرض صحيحتر استنادهاي تاريخي دقيق انتصاب شيطانپرستي به فرقه گنوسي منشعب از اهل حق ميباشد كه آشكارا به شيطانپرستي روي آوردهاند. در اين رابطه بايد متذكر شد بانيان " تقديس ابليس " در تصوف داراي قدرت تاريخي زيادي ميباشند و آنچنانكه در تاريخ و توسط ايشان آورده شده افرادي همچون احمد غزالي ، ذوالنون مصري و سنايي از پايهگذاران اوليه شيطانيسم در ميان مسلمانان بودهاند . طبيعي است فرق تصوف نيز مجموعا تحت تاثير اين اقطاب بوده و شكلگيري شيطانپرستي در ميان ايشان (آنگونه كه در فرقه گنوسي ديده ميشود) امري بديهي است . لكن گنوسيها از جذب ،معاشرت و رويارويي با ساير مردم پرهيز داشته و در چند دسته كوچك به مراسمات خاص شيطانپرستي همچون قرباني و حج شيطان و... ميپردازند . ورود شيطانپرستي به ايران (از سال 1370 به بعد( نوع جديد شيطانپرستي طي يك بازة زماني 10ساله با چند وقفه به ايران ورود يافته است .
نحوه ورود
چند گروه عامل و حامل ورود شيطانپرستي به ايران بوده اند كه در بند بعدي به آنها اشاره خواهد شد . اما به صورت كلي و از منظر عوامل چند اقدام نقش بسزايي را در خصوص ورود جريان مذكور ايفا كرده است . مهمترين ورود شيطانپرستي به ايران رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است . طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي مورد بحث در اختيار جوانان قرار گرفتهاست . اقدام تاملبرانگيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت ایران در زمان آقای خاتمی( اصلا قصد سوء استفاده انتخاباتی از این موضوع وجود ندارد. اما این موضوع واقعیتی است.) در صدور مجوز براي گروهها ، آلبومها و كتاب هاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبين جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد . در واقع بايد تاكيد كرد كه در كنار موسيقي زيرزميني ،وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نقش دروازبان ورود يك جريان با شرايط مورد اشاره ايفا كرد . گفتني است " هوي متال " ، " متال تاريك " ، " گوتيك متال يا متال گوتيك " چند سبك از موسيقي شيطاني متاليكا بود كه به يمن غفلت اعجابانگيز مسئولين فرهنگ كشور كه جدال و " اصلاحات " سياسي را پيشه خود قرار داده بودند وارد كشور شد ، نمونه اي از متون ترجمه شدهاي كه به صورت قانوني ! در كشور به فروش رسيد در ادامه ميآيد :
uniting our tearful eyes... enchanting At night... I kiss the serpent in thy tears For years... thy sorrow I've mourned تاريكي ... قلب خون آلود مرا در آغوش مي گيري روياهايم .... چشمان اشكبارمان را متحد مي كند فريبنده در شب .... ابليس را در اشكهايم مي بوسم براي سالها ... غم هاي تو سوگواري من است Harken my moonchilds cry yearning for another night Mourning my once beloved mezmorized and ravendark گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من كه آرزوي شبي ديگر را دارند ماتم مورد علاقه من هيپنوتيزم و تاريكي My pale enchantress of the night at last my candle's burning down The wintermoon is shining bleak for thee my enchantress جادوگر زنداني شب از آخرين شمع سوزانم ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد جادوگر من براي تو Enchanting all my dreams a beauty and her flood of tears Nightfall embrace my heart mezmerized and ravendark روياهايم را فريب بده زيبا و سيل اشكهايش سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد هيپنوتيزم و تاريكي My pale enchantress of the night I desire thee جادوگر زنداني شبهاي من من تو را آرزو مي كنم Fearful I walk with thee... through dusk Through winds of loss... Her beauty and her با ترس با تو قدم مي زنم ... به سوي خاك به سوي بادهاي گمراهي ... او زيباست flood embrace my bleeding heart Tearful I fall with thee... at last Lead me there... to where thy shadows cast طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا با اشك سقوط مي كنم با تو ... در آخر مرا راهنمايي كن ... به جايي كه سايههايت پخش مي شوند They dance in velvet darkness lost آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته تاريكي Rise... bleak winterfullmoon Rise... برخيز اي ماه غمگين برخيز ...
حاملان شيطانگرايي
آورندگان شيطانپرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل ميباشند: تحصيلكردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكستها سنگين مادي معنوي شدهاند. فرزندان منافقين فراري ، سلطنتطلبها ، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند . افرادي از خانوادههاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتا داراي روابط خانوادگي و .. با خارج نيز ميباشند . جاسوسان فرهنگي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند . فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر عليالخصوص آمريكا ، انگليس ، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفهاي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشتهاند . اما نكته اساسي و قابل ملاحظهاي كه دريافتهاي اين پژوهش دلالت بر اين مهم دارد كه حداقل 90% از افراد شاخص وارد كننده شيطانپرستي به ايران فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم ميباشند . در ادامه نامهاي به قلم عنصر وارد كننده اي كه به احوالات آنها اشاره شد به منظور آشنايي بيواسطه خوانندگان با آراء ، نظريات ، خاستگاه اجتماعي و سياسي اين گونه افراد مي آيد ،كه در شبكه اينترنت منتشر شده است . اگرچه متن اين نامه خطاب به خداوند كمي طولاني است لكن از ارزش " هرمنوتيك " فراواني برخوردار است .
" خداي عزيز سلام عليكم :
حقيقتا ما نمي دانيم چگونه ترا مورد خطاب قرار دهيم. بنا براين ما از همان طريق كه به پيامبر مورد علاقهات ياد دادي با تو احوالپرسي مي كنيم. همچنين براي ما خيلي مشكل است كه بدانيم تو كجايي. چون تو براي ارتباط برقرار كردن با امتت توسط وزير اطلاعات خود يعني جبرئيل در 1400 سال پيش با محمد ارتباط برقرار كردي. و از آن موقع تا به حال ما از تو چيزي نشنيدهايم اين براي ما خيلي ناراحت كننده است . در طول اين هزار و چهارصد سال خيلي از چيزها در دنيا عوض شده است. ما كاملا مطمئنيم كه تو از همة اين تغييرات مطلعي . ما اين ايميل را براي تو مي فرستيم به اين اميد كه در جايي از اين فضاي بزرگ اينترنتي تو را پيدا كنيم. خدايا اين بي ادبي ما را ببخش. ما سعي كرديم كه با تو توسط نماز و روزه و حج و تسبيح و زكات ارتباط برقرار كنيم. اما افسوس كه همة تلاش ما بي نتيجه ماند. شايد تو سرت خيلي شلوغ است يا مسائل ديگري داري كه بايد به آنها بپردازي. هزاران سال صبر كرديم كه به وعدههايت وفا كني اما تا به حال چيزي دريافت نكرديم. به اين دليل است كه در كمال نااميدي اين ايميل اضطراري را براي تو مي فرستيم. خداي عزيز آيا تو يك دستگاه فاكس داري. ما مطمئنيم كه تو حتما يك دستگاه فاكس داري چون حتي آفريده هاي تو توانسته اند ماشين فاكس اختراع كنند. پس تو حتما يك دستگاه فاكس و يك خط تلفن داري. بنا براين مي توانيم هر وقت كه ضرورت ايجاب كند با تو ارتباط برقرار كنيم. خدايا ما از اين كه به دنيا آمدهايم و بزرگ شدهايم اصلا خوشحال نيستيم. چون ما مجبوريم كه با فقر و بي عدالتي' بيماري و نبود آينده اي روشن براي خود و بچههايمان مواجه بشويم. ما فكر مي كرديم كه تو ايمان ما را بوسيلة آن بلايا مي سنجي. بنا براين ما راهي پيدا كرديم كه به سرزمين كفار مهاجرت كنيم. خدايا ما مي دانيم كه اگر تو از نيت اصلي ما از اين مهاجرت مطلع بشوي حتما ما را مي بخشي. ما مي خواستيم اين كافران را به اسلام دعوت كنيم و در كنار آن زندگي راحتي را براي خود و فرزندانمان حداقل از نظر مادي تامين كنيم. همچنين ما مي خواستيم مساجدي را در اطراف شهرهاي اين كافران بسازيم .اين بزرگترين آرزوي ما بود .خدايا تو فكر نمي كني كه اين يك فكر مبتكرانه بود .به اين وسيله ما مي توانستيم با يك تير دو نشان بزنيم. ما اينجا ديديم كه زنان حجاب ندارند. اول خجالت مي كشيديم به اين زنهاي بي حجاب نگاه كنيم. ما قويا به راهنمايي تو. عمل كرديم. نظير اين آيه: سورة نور24:30 : بگو مردان مومن چشمهايشان را بپوشانند . و فروج و اندامشان را محفوظ دارند. و خدا به هر چه مي كنيد آگاه است. ما فكر كرديم اينها مثل فاحشهها هستند و خود را در معرض تجاوز فرار مي دهند. ولي با كمال تعجب ديديم اين زنان بي حجاب در سرزمين كفار به ندرت مورد اذيت و آزار و يا تجاوز جنسي قرار مي گيرند. چطور همچنين چيزي امكان دارد؟ چون زنهاي ما با وجود اينكه حجاب را رعايت مي كنند اما هنوز احساس امنيت نمي كنند. چرا بايد اينطور باشد. اي خدا ما در طول زندگي غذا هاي حلال خورديم. ما هرگز غذاهايي را كه از طرف تو ممنوع شده بود نخورديم. حتي در سرزمين كفار ما هر روز حدود چند مايل رانندگي مي كرديم تا غذاي حلال بخوريم. هر چند كه ممكن بود آن غذاهاي حلال سالم نباشند. ولي ما ترجيح مي داديم كه غذاهاي حلال بخوريم تا اينكه غذاهاي بهداشتي و سالم اين كافران را بخوريم .بنا بر اين ما به ندرت مك دونالد. مرغ كنتاكي بريان ... و يا غذاهاي آمادة ديگر را خورديم. ما افتخار مي كنيم كه اين غذاها را اگر چه سالم و بهداشتي بودند نخورديم. ما افتخار مي كنيم كه به فرمايشاتت گوش فرا داديم. خدايا مي داني چرا اين كار را كرديم؟ به اين دليل كه خودت گفتي كافران نجس هستند. ببين اين چيزي هست كه تو خودت به ما گفتي. سورة توبه9:28: اي اهل ايمان حقيقتا كافران نجس مي باشند. پس بنا براين از امسال به آنها اجازه ندهيد كه به مسجدالحرام وارد شوند. و اگر از فقر مي ترسيد خدا اگر بخواهد به زودي از مرحمت خود شما را بي نياز مي كند. و خدا دانا و عاقل است. خدايا ما ايمان كامل به گفته هاي تو داريم . وقتي كه اين كافران براي يك ميهماني ما را به خانههايشان دعوت مي كنند. وانمود مي كنيم كه افق فكري ما باز است. وقتي ما به اين ميهمانيها مي رفتيم به دقت دنبال علائمي كه حرام بودن اين غذا ها را مشخص كند مي گشتيم .بيشتر اوقات ما فقط آبميوه مي خورديم و لب به هيچ غذايي نمي زديم.. به ميزبان مي گفتيم گرسنه نيستيم يا اينكه مي گفتيم مريضيم. خدايا تو فكر نمي كني اين يك از خود گذشتگي بزرگ از طرف ما براي بزرگداشت فرامين تو بود؟. اگر به اشتباه ما غذاي حرام مصرف كرديم ما را به خاطر اين اشتباه ببخش. فكر مي كنيم اينچنين خطاهايي از طرف تو بخشودني است. ببين خودت در قرآن چه گفتي سورة بقره:2:173: به تحقيق خدا بر شما حرام گردانيد مردار و خون و گوشت خوك و هر كشته اي كه به غير از نام خدا ذبح شده باشد. ولي اگر به دليل احتياج به خوردن آن مجبور شود. در صورتي كه تمايل نداشته باشد. و از اندازة سد رمق نيز تجاوز نكند. گناهي بر او نخواهد بود. كه به قدر احتياج صرف كند كه محققا خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است. ولي خدايا. چيزي كه براي ما معما شده اين است كه چرا اين حرام خورها به نظر خيلي سالم به نظر مي رسند. اما خيلي از ماها علي رغم اينكه در زندگي فقط به خوردن حلال مي پردازيم به اندازة آنها سالم و با نشاط نيستيم. ما فكر مي كرديم كه بهترين راه سلامتي و كسب طول عمر خوردن غذاهاي حلال است. اما چرا اين حرامخورها خيلي بهتر به نظر مي رسند. خدا جان تو به ما گفتي كه به دليل اينكه ما دنباله رو بهترين مذهب دنيا هستيم. بهترين مردم دنيا هستيم. براي تصديق آنچه خودت به ما گفتي بهتر است به فرمايشات خودت در قرآن توجه كني: سورة آل عمران3:110: شما نيكوترين امتي هستيد كه قيام كردند. مردم را به نيكو كاري دعوت كنند و از بدكاري باز دارند و ايمان به خدا آورند. و اگر اهل كتاب همه ايمان آورند. بر آنان چيزي در عالم بهتر از آن نيست. ليكن برخي از آنان با ايمان و بيشتر فاسق و بد كارند. و در آيه 85 همين سوره فرمودي: هر كس غير از اسلام ديني اختيار كند هرگز از او پذيرفته نيست. و او در آخرت از زيان كاران است. خدا يا بنا بر آنچه خودت گفتي ما از هر نظر بهترين مردم روي اين كرة خاكي هستيم. اما با كمال تعجب مي بينيم كه تمام دستاوردهاي امروزه. توسط اين كافران بدست مي آيد .از وقتي تو پيغام دادن را توسط پيامبرت قطع كردي خيلي چيزها تغيير كرده كه نمي توان آنها را در يك ايميل گنجاند. خدايا چرا ما نمي توانيم با تو يك ارتباط راديويي داشته باشيم. در حالي كه اين كافران تمام نقاط اين كرة خاكي را به طريق الكترونيكي به هم متصل كرده اند. چگونه اين كافران در حال پاگذاري به كرات ديگري كه تو خلق كرده اي مي باشند اما ما عاجزيم كه حتي ردي از محل اقامت تو پيدا كنيم. چرا تو به پيروان حقيقي خودت اين توانايي را نمي دهي كه به موفقيت هاي غير قابل باور اين كافران دست يابند. موضوع ديگري كه ما را سردرگم مي كند موضوع داروست. همة داروهاي مدرن نجات دهنده ' و اختراعات پزشكي نظير "پني سيلين "،" انتي بيوتيك ،"اشعه ايكس "."شيمي درماني" , "سي تي اسكن" ،"سونو گرافي" ،" ماموگرافي "و.....بوسيلة كافران اختراع شده اند. ما از گفتن اينها نفرت داريم. ما اي خدا ما چارة ديگر نداريم چون زندگي ما كاملا به اين كفار بستگي دارد. اي خدا چرا بايد اينطور باشد. خدايا حداقل اين توانايي را به ما بده كه بتوانيم در موقع مواجه شدن با بيماري جان خود را نجات دهيم. خدايا به نظر مي رسد كه تو به تدريج ما را به دست فراموشي سپرده اي . خدايا بگو چه خطايي از ما سر زده. تا آنجا كه مي دانيم گناهي از ما سر نزده است. در حقيقت تعدادي از هموطنان ما در بهشتهاي اسلامي تو در حال به اجرا گذاري دستورات ناب تو مي باشند. اما با وجود اين تو هنوز از آنها راضي نيستي. و انواع بلاياي طبيعي و رنج هاي غير قابل قياس را براي آنها فرو مي فرستي.. ما فكر مي كرديم اين بلاياي طبيعي نظير سيل و قحطي و طوفان را لايق آن كافران ميداني. خدايا آيا اين عادلانه است كه آنهايي را كه به تو ايمان دارند در رنج نگه داري و كافران از بلايا كاملا مصون باشند. خدا جان ما كارهايمان بي نتيجه مانده. ما هر روز از طرف آزاد انديشها و سكولارها مورد تهاجم قرار مي گيريم. ما فكر مي كرديم اينترنت(هديه تو به بشر) در اختيار ما خواهد بود. ما مبلغ هنگفتي را براي ساختن سايتهايي كه به تو اختصاص داشته باشد خرج كرديم.. ما فكر مي كرديم اينترنت چون اسلحه اي بدست ما خواهد بود تا به وسيلة آن همة مردم كرة زمين را به اسلام دعوت كنيم. ما فكر مي كرديم ميتوانيم با انديشة روشنمان يك در ده از اين دگر انديشان و كافران را از بين ببريم. از مقالهها بحثها و نويد هاي زندگي جاويدان و بهشت سخن رانديم. در همة اين سايتها از اين چرخهها استفاده كرديم. افراد ما به دليل پيروي از دستورات تو نظير خواندن نماز و روزه و حج و اجراي آن در داخل و خارج بسيار مشغولند.. به اين دليل است كه آنها قادر نيستند مقاله هاي جديد و اصيل بنويسند.. خدا جان چه اشكالي دارد كه ما مطالبمان را همانند يك چرخه مرتب در سايتها تكرار كنيم. نوشته هاي خودت هم خيلي تكراريست.. بعضي اوقات اين دگر انديش ها و سكولارها از ما سوال مي كنند براي چه مطالب قرآن اين همه تكراري است. ما با گفتن اينكه اين تكرارها براي تاكيد بيشتر است آنها را ساكت مي كنيم. ما همان كاري را كه خودت انجام دادي تكرار مي كنيم يعني سپردن به حافظة موقت و چسباندن در جاي ديگر
cut and paste , cut and paste , cut and paste,.....
ما به مطالب جديد دسترسي نداريم كه يك سايت جديد براي تو درست كنيم.. در اين بهشتهاي اسلامي تو پولهاي زيادي خرج اسلام مي شود. ما اين قدر به كپي كردن و چسباندن در جاي ديگر ادامه مي دهيم تا سايتهاي برادران اسلامي همه مثل هم بشوند .شبيه آيه هاي قرآن خودت. تنها چيزي كه ما كم داريم اين است كه آنقدر قدرت مغزي نداريم كه اين سكولارها و دگر انديشها را ساكت كنيم ..به اين دليل هست كه ما به انجام تكاليف بيشتري نيازمنديم .ما شب و روز مشغول انجام دادن تكاليفمان هستيم در حقيقت ما آنقدر مشغول انجام تكاليفمان هستيم كه نه تنها در خانه بلكه در بيرون از منزل نيز به انجام تكاليف خود مي پردازيم. ببين چقدر ما با استعداد و با هوش هستيم .سكولار ها و آزاد انديشها هرگز تكاليفشان را انجام نمي دهند.. براي همين است كه ما براي آنها صحبت مي كنيم كه چگونه يك مقاله بنويسند. وقتي ما اين كار را مي كنيم خيلي به ايمان خودمان مي باليم.. اما به نظر مي رسد كه اين جنگ اينترنتي نيز به نفع سكولارها و دگر انديشها تمام شود.. حقيقتا اينترنت ما را به آتش كشانده. يك روز در ميان ما در اين سايتهاي اينترنتي كه متعلق به سكولارها و دگر انديشان هست به مطالب جديدي بر مي خوريم كه پيروان تو قادر نيستند از پس آنها بر بيايند. خيلي براي ما شرم آور است وقتي كه متوجه مي شويم اين دگر انديشها و سكولارها روزي يكي از پيروان تو بوده اند. اگر دوست داري در مورد آنها بيشتر بداني مي توانيم آدرس ايميل آنها را همراه با مقالات كفر آميزي كه جرات به نوشتن آن كردند براي تو بفرستيم. خدايا آيا تو خودت عقيدة آنها را نسبت به خود تغيير دادي؟. ما اين مطلب را از گفته هاي بي شمار خودت استنباط كرديم. اگر فراموش كردي چند نمونه از اين آيهها را براي ياد آوري در اينجا متذكر مي شويم: سورة يونس10:100: هيچ كدام از نفوس بشر را تا خداي رخصت ندهد ايمان نياورند. و پليدي را خدا براي مردم بي خرد كه عقل را به كار نبندند مقرر داشته است سورة فاطر35:8: خدا هر كه را خواهد گمراه كرده و هر كه را خواهد هدايت سازد. پس تو نفس شريف خود را براي هدايت اين مردم به غم و حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند آگاه است. سوزة انعام6:125: پس هر كه را كه خدا هدايت او را طالب باشد قلبش به نور اسلام روشن و منشرح گردانيد. و هر كه را خواهد گمراه گرداند. و دل او را تنگ و سخت گرداند كه گويي مي خواهد از زمين به آسمان رود. اين است كه خدا آنان را كه به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند. خدا جان در ايميلي كه در جوابمان ميدهي علت ترسمان را تصديق بكن. اگر اين مطالب از جانب تو تصديق شد بهتر است ما وقتمان را براي اين كافران و دگر انديشان به هدر ندهيم. چون اين خواستة خودت بوده است. خدا جان باور كن ما هر روز شاهديم كه اين دگرانديشها و كافران به آهستگي اما با اطمينان در اين جنگهاي اينترنتي بر ما فائق مي آيند اما كاري از دست ما بر نمي آيد. .براي اينكه موقعيت را دشوارتر كنند اين كافران و دگر انديشها از اسمهاي جعلي استفاده مي كنند. و هويت واقعي خود و محل زندگيشان را پنهان مي كنند. . خدا جان لطفا سوء تفاهم نشود .ما خيلي تلاش كرديم كه پرده از چهره اين دشمنان اسلام برداريم ما آنها را مرتد ناميديم و حكم جهاد بر عليه آنها صادر كرديم .ما هرگز فرمايشات تو را در مورد اين كافران فراموش نكرديم .به عنوان يك حرفه اي نكاتي از فرمايشات خودت را خاطر نشان مي كنيم. سورة نساء4:137: آنان كه به غيب ايمان آوردند و سپس كافر شدند باز ايمان آورده و دگر بار كافر شدند. پس بر كفر خود افزودند اينان را خدا نخواهد بخشيد. و به راهي هدايت نخواهد فرمود سورة نحل 16:106:هر آن كس بعد از اينكه به خدا ايمان آورده باز كافر شد نه آنكه به زبان از روي اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت باشد . بلكه به اختيار كافر شود وبا رضا و رغبت و با هواي نفس . دلش آكنده به ظلمت كفر گشت.. بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود. سوره الشوري 42:16: و آنان كه در دين خدا جدل و احتجاج بر گزينند. پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند. حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است. و بر آنها قهر و عذاب سخت خواهد بود. خدايا ما تعدادي ايميل انزجار" تهديد" و اخطار آميز به آنها فرستاديم. در بعضي از اين ايميلها ما آنها را تهديد كرديم كه سرشان را مي بريم . همانطور كه آموزش خودت بوده و پيامبرت نيز به آن عمل كرده. اما آنها اصلا اهميت نمي دهند. آنها از سلمان رشدي و تسليمه نسرين خطرناك تر شده اند. خدا جان به ما كمك كن كه اين مرتدها را پيدا كنيم.. تو گفتي كه از همه داناتري. ما مطمئنيم كه تو فراموش نكردي كه در فرمايشاتت هر ورق از قرآن را تحسين كردي. آيا تو يك ظبط صوت داري. لطفا اين نوار را برگردان به 1400 سال پيش. ما مي دانيم كه در آيه ذيل فرمودي در مورد ايمان نبايد هيچگونه سوالي بكنيد سورة المائده5:101 : اي اهل ايمان هرگز از چيزهايي مپرسيد كه اگر فاش شود شما را زشت و بد مي آيد. و غمناك مي شويد. و اگر پرسش آن را هنگام نزول قرآن واگذاريد. قرآن براي شما هر آنچه مصلحت است بيان مي دارد. و خدا از اعقاب سوالات بيجاي شما در گذشت. كه خدا بخشنده و بردبار است. سورة مائده5:102: قومي پيش از شما هم سوال از آن امور نمودند. آنگاه كه برايشان بيان شد كافر شدند. خدايا اين خيلي مسخره است كه اگر ما سوالي در مورد اسلام بكنيم منجر به بي ايمانيمان بشود. حالا ما مي فهميم كه چرا تو مجازاتهاي سختي را براي آنها كه سوال مي كنند نظير كافران و دگر انديشان در نظر گرفته اي. خدايا ما به راستي خيلي كنجكاويم كه بدانيم آيا تو براي جلو گيري از كج فهميها جايي را براي ضبط بياناتت نظير يك سي دي يا يك كاست يا يك دي.وي .دي در نظر گرفته اي يا نه. خدايا لطفا ما را به خاطر چنين تقاضاهايي ببخش. ما به وحي تو به طور اضطراري نيازمنديم. لطفا به ما بگو سلمان رشدي و تسليمه نسرين كجا هستند.. آنها هر روز دارند چند برابر مي شوند.. وقتي ايميلت را دريافت كرديم فورا آن را به طرفدارانت نظير گروه هاي طالبان و ديگر گروه هاي اسلامي مي دهيم كه حساب آنها را برسند. ما خيلي سعي كرديم كه با عقل و منطق اين دشمنان اسلام را سركوب كنيم. اما نتوانستيم. بنا بر اين چاره اي نداريم جز اينكه آنها را از نظر جسمي نابود كنيم. اين همان چيزي است كه معمولا تو به وسيلة آن پيروز مي شدي. اينطور نيست؟ كشتار در ايران ' بنگلادش' افغانستان و سودان را به ياد مي آوري؟ اين تنها زباني است كه تو در قرآن بوسيلة آن با كافران و دگرانديشان سروكار داري. خدايا نگاه كن در كلام پاكت چه نوشته اي: سوره بقره 2:193 با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود. و همه را آيين خدا باشد. و اگر فتنه و جنگ دست كشيدند ستم جز بر ستمكاران روا نيست المائده5:33 : همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و به فساد كوشند در زمين جز اين نباشد كه آنها را به قتل رسانند و يا دست و پايشان به خلاف ببرند و يا با نفي بلد و تبعيد از سرزمين صالحان دور كنند. اين ذلت و خواري عذاب دنيوي آنهاست و اما در آخرت باز به عذابي بزرگ گرفتار خواهند شد. محمد47:4: شما مومنان چون با كافران روبرو شويد بايد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه از خونريزي زياد دشمن را از پا در آوريد. پس از آن اسيران جنگ را محكم به بند كشيد كه بعدا آنها را آزاد كنيد يا فدا بگيريد. تا جنگ سختيهاي خود را فرو گذارد. اين حكم فعلي است و اگر خدا مي خواست خود از كافران انتقام مي كشيد و همه را هلاك مي كرد. و ليكن اينها براي امتحان خلق به يكديگر است. و آنها كه در راه خدا كشته شوند خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند. خدا جان همان طور كه قبلا گفتيم خيلي حرفها داريم كه با تو بزنيم. اگر زبان ما را متوجه ميشوي و مي تواني به ما جواب بدهي منتظر جوابت هستيم. ارادتمند و بندة تو هل-لوم-ونا. به دليل امنيتي ما از حروف رمزي شبيه آنچه خودت در قرآن استفاده مي كني (الم 'طه 'حم و ....) خدا جان من مطمئن هستم كه تو مي تواني اين حروف را از رمز در بياوري . " از خوانندگان محترم به واسطه درج اين مطالب كفرآميز عذرخواهي ميكنيم اين مطالب گوشهاي از شبهاتي است كه به طور دائم از طرف معاندين و مخالفان اسلام و انقلاب در سايتها نوشته ميشود و قلب و روح و ايمان مسلمانان را مورد هجمه قرار ميدهد .
شيطانپرستي به مثابه يك تهديد
در اين بخش به دنبال آن هستيم تا به تبيين " تهديد " آميز بودن فعاليت گروههاي شيطانپرست در داخل كشور بپردازيم .
1. همكاريهاي جاسوسي
با توجه به اينكه در 4 كشور آنگلو ساكسون مكانهاي مقدس شيطانپرستان با نام " كليساي شيطان " واقع شده است و در همين كشورها نيز بنابر بر دلايل سياسي از گروههاي ناهنجار اجتماعي و سياسي مهاجر و مسافر بهره برداري جاسوسي مي شود لازم است كه به صورت ويژه به همكاريهاي جاسوسي عناصر مربوط اشاره داشت.
2. جرائم باندي
در جهان كنوني جرايم در دو دستهبندي كلي يعني جرايم فردي و غيرسازماني و جرايم باندي يا سازماندهي شده ، ارزيابي و تحليل ميشوند . مصاديق جرايم باندي يا سازماني بمبگذاري ، اقدام براي ترور ،قاچاق مواد مخدر عليالخصوص مواد مخدر شيميايي ،راهاندازي مراكز فساد و.. ميباشد كه طبق تحقيقات به عمل آمده شيطانپرستان با تمامي جرايم مذكور ارتباط داشته و عمدتا از طريق مشاركت در آنها بودجههايي را دريافت مينمايند .
3. روابط سازماني
روابط سازماني در ادامه جرايم سازماني و بلكه به عنوان عامل زيربنايي بر آن تعريف ميشود . از سوي ديگر ايجاد برخي ناامنيهاي عمومي و اجتماعي در اثر عنصر روابط سازماني جهت مييابد . البته نگاهي جامعتر به ساير بخشهاي مورد اشاره در پژوهش ميتواند هرچه بيشتر گوياي اين مطلب باشد ، لكن تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اعضاي اين گروهها عميقاً سازمانگرا و سازمانمحور ميباشند.
4. ارتباط خارجي
همانطور كه در بند اول اشاره شد ، شيطانپرستان در 4 كشور آنگلو ساكسون ، يونان و رژيم صهيونيستي داراي تشكيلات سازماني اماكن مقدس و ... ميباشند كه زمينهساز ارتباطات مختلف از مجراهاي گوناگون را براي ايشان فراهم ميآورد . حجم روابط به خودي خود مي تواند منشا تهديدات امنيتي متعددي براي كشورهاي اسلامي بخصوص نظام اسلامي باشد . همچنين نبايد از نظر دور داشت بقا و استمرار فعاليت اينگونه گروهها به لحاظ ماهيت و اهداف عميقاً نياز به روابط با خارج از كشور دارد . در اين باره بايد عنايت ويژهاي نيز به ارتباط اين افراد با خانوادههايشان در ساير كشورها عليالخصوص كشورهاي آمريكايي و اروپايي داشت .
5. سرقت
اغلب جوانان كه به شيطانپرستان مي پيوندند حتي چنانچه از خانواده هاي ثروتمند نيز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب ميآيند ، لذا حضور ايشان در جمع گروه اجتماعي ميتواند زمينه جرايمي را همچون سرقت براي تامين منابع مالي فراهم آورد كه اين سرقتها در ابعاد مسلحانه طبيعتا تهديدي براي امنيت اجتماعي به شمار ميآيند . در اين خصوص مجدداً تاكيد ميشود كه هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهاي شيطانگرايان ميباشد . بديهي است كه بخشي از اين مفاسد نيز در پوشش سرقتهاي متعدد انجام ميپذيرد ، بايد در نظر داشت كه سرقت نيز عاملي است براي نزديكي به شيطان .
6. تجاوز جنسي
در جمع شيطانپرستان اصولا تجاوز جنسي يك ارزش و شرط براي ورود و استمرار حضور در گروه به حساب ميآيد . اين تجاوز كه عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و كودكان نيز همراه است عنصر اصلي ايراد خسارت و انتقامگيري از فرد متجاوز جنسي است . تصور شيوع يافتن اين ضد فرهنگ مخرب نيز ميتواند مرزهاي امنيت اخلاقي را در جامعه درنوردد . تجاوز جنسي از ضدارزشهاي تبليغي اين دست گروههاست كه دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظيم آلبومهاي موسيقي ، ترويج فكري و از طريق فيلمهاي مبتذل دنبال ميشود . در حقيقت شيطانگرايان مدعياند " تجاوز " تنوع در كسب لذت جنسي است .
7. قتل
قتل يك عمل شيطاني بزرگ به حساب آمده و شيطانپرستي كه تعداد و كيفيت قتلهايش بيشتر باشد به درگاه شيطان نزديكتر خواهد شد . ناگفته پيداست كه اين مولفه نيز تاثيرات سوء امنيتي را به همراه خواهد داشت . افزايش تعداد قتل در جوامع مختلف يكي از معيارهاي بينالمللي و تعيينكننده درخصوص وضعيت امنيتي هر كشور به شمار ميآيد ، حال اگر اين جرم كلان با يك انديشه سازماندهي شده و تقدسزا همراه شود و حاشيههايي چون تجاوز جنسي را نيز با خود همراه سازد ، ناگفته پيداست كه ميتواند تاثيرات گستردهاي را در خدشهدار نمودن مقوله مهم امنيت به همراه داشتهباشد .
شيوههاي تبليغ
انتشار سيدي ، كاست و پوستر مربوط به خوانندگان متاليكا گسترش يافتن سايتها وبلاگهاي مربوط به شيطان پرستي تبليغ و اطلاعرساني از طريق پارتيهاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه عليالخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران ، شيراز و ... تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي
زمينههاي جذب
بايد يادآور شد كه علاوه بر تمامي موارد مورد اشاره در اين بخش يعني زمينه جذب" بايد به تكرار برخي از آنها پرداخت ،كه در كشورمان داراي بازخورد مثبت بوده است . موسيقي متال : اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونهاي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاههاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه فردوسي و ... راه يابد . با توجه به وفور موسیقی های مبلغ این گروه ها در ایران و رویکرد برخی جوانان بی اطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب حاوی متن این موسیقی ها و سرمایه گذاری زیاد دشمن در این باره بررسی و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی امری ضروری به نظر می رسد. به عنوان مثال خبر گزاری فارس طی خبری در 20مورخ /10/1383پرده از این فعالیتها برداشت . خبر گزاری فارس در این باره گزارش داد : "امین" دانشجوی یکی از رشتههای گروه پزشکی دانشگاه که از افراد موثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران است، مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهههای جنوب کشور در کاروانهای راهیان نور داشت به همراه جمعی از دانشجویان عازم این مناطق شد که تاثیرات روحی این سفر، زمینهساز رویگردانی وی از فعالیت در گروههای فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است. وی افزود: به گفته این فرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که درکشور امارات حضور دارند شبکه اصلی هدایت گروههای هوی متال را در ایران در دست دارند. به گفته این منبع آگاه بر اساس اسناد ارائه شده توسط "امین" در حسابهای ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت میشود، در سال گذشته حدود "هشت میلیون دلار آمریکا" واریز شده است که بین گروههای شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع میگردد. وی با بیان اینکه تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دو هزار نفر بالغ میشود، اضافه کرد: مطالب ارائه شده نشان میدهد که برخی فعالیتهای ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروهها برای رژیم صهیونیستی انجام میشود. این منبع آگاه با یادآوری اینکه مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتابهای گروههای هویمتال در کشور زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: در سالهای اخیر به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعی در کشور، گروههای اجتماعی معارض کارکرد سیاسی و ضد امنیتی پیدا کرده و زمینه سوء استفادهههای ضد ملی بیگانگان از آنها فراهم شده است…در حال حاضر گروه متال با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است. ))
افول معنويت :
اگرچه در بسياري موارد ، ايران اسلامي در جايگاه بالاتري از معنويات قرار دارد . لكن سير جهاني و فراگير تلاش هاي قدرتهاي بزرگ فرامنطقهاي براي استحاله فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تاثيرپذيري مردم كشورمان از شرايط جهاني زمينهاي براي رشد چنين جرياناتي را فراهم نموده است . بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبكههاي ماهوارهاي نيز عامل تعيينكننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروهها ميباشد .
سرمايهگذاري :
در بخشهاي قبل اشاره كرديم كه سازمان هاي جاسوسي كشورهاي غربي تلاش سازمان يافتهاي را براي استحاله فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده و مدتهاست كه ميكوشند تا به " تهيسازي فرهنگي " جوانان كشور عزيزمان بپردازند . دشمن در اين راه مبالغ هنگفتي را نيز تدارك ديدهاست . از جمله بايد اشاره كرد كه طبق گزارش برخي از رسانههاي مستقل در سال گذشته مبلغ هشت ميليون دلار آمريكا به فعاليت تبليغات گروههاي شيطان پرست از سوي دولت آمريكا اختصاص يافته است .
اينترنت :
رشد تعداد مخاطبين شبكه جهاني اينترنت طي ساليان اخير آسيبهايي را متوجه نظام فرهنگي كشور نموده است كه از جمله ميتوان به فعاليت شيطان گرايان اشاره كرد . اما عمده فعاليت اين افراد در قالب وبلاگنويسي صورت ميپذيرد ، اين دست از وبلاگها همزمان با اعلام موجوديت " جنبش شيطانگرايان ايران " فعاليت خود را آغاز كرده و اظهار مينمايند كه توسط فردي به نام مستعار " اهريمن " در ايران هدايت ميشوند . روند ارتباطگيري و فعاليت وبلاگهاي مذكور بدين صورت است . افراد پس از تكميل فرم ثبتنام يك ايميل در صندوق پست الكترونيك خود با موضوع خوش آمدگويي دريافت ميكنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد به برخي از مهمانيهاي شبانه و يا پاركها براي آشنايي دعوت شده و مورد راهنمايي قرار ميگيرند . اين وبلاگها عمدتا فعاليت خود را در چندين محور : انتشار عكسهاي شيطان گرايان جهان ، انتشار نامه شبيه به نامه هاي مسيحيان شيطان پرست خطاب به خداوند متعال كه بار سياسي نيز دارد ، دنبال مينمايند . به صورت مثال وبلاگ شيطان در اين خصوص مينويسد : " چرا چيزهايي را كه به اطرافيانم دادي به من ندادي؟ و چرا ميخواهي بدبختي مرا ببيني ؟ چرا منو ازين دنياي كثيف و از بين كساني كه ازشون نفرت دارم رها نمي كني ؟ حالم از زندگي بين اين لجن به هم ميخوره . جلوي پاي من كم سنگ انداختي ؟ كم آدمهايي رو مثل من بدبخت كردي . " اين وبلاگ همچنين در ادامه ميآورد : " هميشه لحظه شماري مي كردم براي سال نو عيدي پدر و مادر از همه چيز لذت بخش تر بود ولي الان سال نو بوي تنفر مي ده بوي مرده ميده وقتي كسي رو مي بينم كه خدارو ستايش مي كنه تفو لعنتش مي كنم نفرينش ميكنم از هيچ چيز خبر نداره آنقدر خوشه كه هيچ چي حس نمي كنه چرا پدر مادرم منو ترك كردن چرا منو نفرين مي كنن بهم مي خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوي كفنو دارم حس مي كنم تو خدا نيستي تو هيچي نيستي اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون براي من بي ارزشي پستي من به هيچ چيز اعتقاد ندارم هيچ كس هم نه مي پرستم نه قبول دارم بعد اين دنيا هم دنيايي نيست ميميريم و ميپوسيم از لاشه ي ما گلي سبز ميشه كه خار نداره هيچ شيطاني وجود نداره ولي آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فكر مي كنن كه شيطان پروردگار ما هست كه يك نيرويي به وجود اومده كه خيلي چيز هارو مي تونه نابود كنه. اگر Black Metal نبود من مي مردم اي كاش نبود چون وقتي گوش مي دم ميرم به دوران (خلسه) به جايي ميرم كه هيچ كس وجود نداره گناهي نيست ثوابي نيست آدم احمق نيست خدا نيست پيامبران دروغين نيست شهوت و هزار تا چيز ديگه اي كه اين جا هست يا چيزي كه هست و اين جا وجود نداره اونجا نيست فقط يك نور سياهي هست كه چشمتو نميزنه بوي همون گلي كه گفتم از لاشه آدمها سبز ميشه مياد كه مست مي كنه ترس و وحشت نيست چيزي نيست كه بهش فكر كني خودتي . " سردار حسين ذوالفقاري با اشاره به اينکه بيش از سه هزار فرقه تخديري و شيطان پرستي در جهان وجود دارد که حدود 50 تا از آنها وارد ايران شده اند، گفته است؛ نيمي از فرقه هاي وارد شده به کشور در حال حاضر فعالند و در رابطه با اين موضوع قريب به 200 عنوان کتاب ترجمه و چاپ و توزيع شده است. جانشين فرمانده انتظامي، با اشاره به اينکه اصول مشترک اين فرقه ها انحراف از اديان حنيف و التقاط در اعتقادات و وعده هاي کاذب و سوءاستفاده از گرايش جوانان به مبدا هستي و سوءاستفاده جنسي است، ماموريت اخير اين افکار وارداتي را اسلام ستيزي، مسلمان گريزي و تخدير اصول پاک ناب محمدي و نفي واژه هاي ايثار و شهادت دانسته است. بسياري از کارشناساني که حوزه اجتماعي را رصد مي کنند بر اين باورند که انتخاب چنين روش هايي براي اطلاع رساني آرامش مردمان را برمي آشوبد و به نگراني هاي خانواده ها دامن مي زند. چنانکه حجت الله ايوبي معاون اجتماعي وزير کشور در واکنش نسبت به انتشار چنين اخباري مي گويد؛ «بنده که در حوزه معاونت اجتماعي و فرهنگي فعاليت مي کنم معتقدم بايد تا مي توانيم به ترويج خداپرستي بپردازيم. من طرفدار کارهاي ايجابي هستم و معتقدم اگر کارهاي ايجابي با قدرت انجام شود کارهاي سلبي رنگ مي بازد و از بين مي رود. به نظر من براي خيلي از مردم ايران باور کردني نيست که عده يي به نام شيطان پرست داشته باشيم و حتي اگر چنين عده يي وجود هم داشته باشند اشاعه آن را صلاح نمي دانم. چنانکه معتقدم طرح چنين موضوعاتي خودش قباحت امر را از بين مي برد و حرمت ها را فرو مي ريزد.» در سخنان سردار ذوالفقاري مشخصات اين گروه ها به شرح زير آورده شده است؛ «شيطان پرست ها ضمن برگزاري مراسم خاصي، تبليغ پوشيدن لباس خاص به عنوان لباس مقدس منقوش به نمادهاي شيطان پرستي، از گردنبند (صليب شکسته يا صليب برعکس) انگشتر با نقوش استخواني و جمجمه انسان استفاده کرده و در برگزاري اين مراسم ضمن شرب خمر، اقدام به رقص و پايکوبي مي کنند. اين افراد بر اين باورند که بايد برخلاف اديان به ويژه اسلام، عمل کرد و با انجام اعمال دلخواه و کارهاي خلاف، دنيا را به هرج و مرج و آشوب کشاند.» سردار ذوالفقاري با اشاره به اينکه افراد عضو گروه هاي شيطان پرست در برخي رشته هاي ورزشي، مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام ورزش از موزيک هاي خاص شيطان پرستي استفاده مي کنند، گفته است؛ «اين گروه ها داراي کتاب هايي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پارک ها و تفرجگاه ها درباره رخدادهاي جديد در سطح کشور در رابطه با شيطان بحث و گفت وگو مي کنند. بنا به گفته جانشين فرمانده نيروي انتظامي، يکي از فرقه هاي انحرافي تحت عنوان TSM توسط فردي به نام «الف» که خارج از کشور زندگي مي کند، هدايت مي شود. اين فرد با لابي صهيونيست ها مرتبط است و محبوبيت زيادي در بين جوانان دارد، به طوري که صدها جوان در کلاس هاي او شرکت کرده و در مقابل او اشک ريخته و به گناهان خود اعتراف مي کنند. فرد ديگري به نام « الف.ر.» داراي مريداني است که حاضرند براي مراد خود، هر کاري انجام دهند، به طوري که دختران زيادي به خاطر او ازدواج نمي کنند و ادعا مي کنند او همسر عرفاني شان است. «الف.ر.» ادعا کرده قادر به زنده کردن مردگان است و اين فرد عمدتاً در تاريکي زندگي مي کند. حسن يوسفي اشکوري فعال اجتماعي در باب اينکه نبايد چنين مسائلي را به اين شکل اطلاع رساني کرد با معاون وزير کشور هم نظر است؛ «مساله يي که که نه در سطح علمي شناخته شده است و نه مردم در جامعه با آن آشنا هستند نبايد درباره آن به اين شکل اطلاع رساني تبليغي و غيرکارشناسانه انجام داد. به نظر من صحبت کردن درباره برخي از جوانان به اين شکل باعث مي شود برخي از افراد نسبت به يکديگر دچار سوء ظن شوند. مثلاً اگر پدري ببيند پسر يا دخترش يکي از اين نشانه ها را دارد نسبت به او شک مي کند و همين مساله کوچک موجب بي اعتمادي مردم و خانواده ها مي شود. اگر نيروي انتظامي مطمئن است چنين افرادي وجود دارند و مرتکب جرم هم شده اند بايد دادگاه هاي دقيق همراه با حضور کارشناسان و اهل نظر براي آنها ترتيب دهد تا چرايي پيوستن جوانان و علت گرايش شان روشن شود و پس از آن براي مردم اطلاع رساني کنند تا مردم هم آگاهي لازم را در اين زمينه کسب کنند.»
سياست اسراييل
رژيم اشغالگر قدس كه سلامت اخلاقي و روحي و رواني انسانها را همواره به منزله تهديدي جدي براي منافع ملي خود ميبيند ، در اقداماتي گوناگون و پي در پي مبادرت به ساخت جريانهاي مسموم فرهنگي نموده و اين جريانات مسموم را به شراين حياتي جوامع از طريق جاذبههاي مجازي تزريق مينمايد. در يك نگاه جامع ارتباط رژيم صهيونيستي و نقش آن در سازماندهي گروه هاي شيطانپرست در محورهاي ذيل قابل اشاره ميباشد . الف) اين گروهها به لحاظ فلسفه اوليه و بسترهاي معرفتي دامنه وسيعي از ارتباط با اين رژيم داشته و خواهند داشت. ب) نحلههاي مختلف شيطاني توسط دو سازمان عمده جاسوسي يعني CIA و موساد سازماندهي ،هدايت و تغذيه ميشوند . ج) بودجه ، نظارت ، پشتيباني و ... شيطانپرستان فعال در جمهوري اسلامي ايران به صورت مستقيم توسط سازمان موساد تامين شده و اين سلسله اقدامات با اهداف امنيتي دنبال ميشود. د) رژيم صهيونيستي از اعضاي گروهها براي مقاصد شوم سياسي و جاسوسي بهره ميبرد ، به گونه اي كه خشونتبارترين اعمال به دست اين گروهها واگذار ميشود . ادامه دارد ...
شنبه 26 مهر 1393 ساعت 12:5 |
بازدید : 285 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام...دوستان اینمطلب رو در باره سینمای ایران بخونید...سینمایی ک فراز و فرودهای بسیاری از سر گذرانده است. آثار ماندگاری ک شایسته فرهنگ و تمدن این دیار است...و البته موازی با این آثار، آثار نامناسبی وجود دارد ک به شدت اختلاف طبقاتی بین مردم، شوخیهای زشت و وقیحانه جنسی.... فیلمهایی ک هرچ بیشتر فرهنگ و تمدن و دین خودمان را تخریب کند بیشتر و بیشرت از سوی آنوری ها تقدیر و تشکر میشود و چپ و راست جایزه میگیرد....تیشه ب دست گرفته ایم و تیشه به ریشه همه باورهامان میزنیم....باورهایی که خونهای پاک بساری بپایش ریخته ایم تا بزرگ شده است...چمرانهایی ک اگر میماندند...احمدی روشنهایی ک اگر میماندند....تهرانی مقدمهایی ک اگر میماندند...باکریهایی که اگر میماندند...شاطری هایی که اگر میماندند....همتهایی ک اگر میماندند...جهاناراهایی ک اگر میماندند...اگر میماندند...اگر میماندند....اما نماندند...رفتند تا باورهایشان بماند و حالا...
سیده سارا توانگر/ آخرین باری که تهمینه میلانی در سینما موفقیت بزرگی بدست آورد مربوط می شد به آتش بس. فیلمی که با بازی دو ستاره جوان آن روزهای سینمای ایران محمدرضا گلزار و مهناز افشار، بین مردم طرفداران زیادی پیدا کرد و جزو پر فروش های آن روزهای سینمای ایران بود. و حالا آتش بس 2. با بازی زوج بهرام رادان و میترا حجار...
هر عقل سلیمی این را می پذیرد که موفقیت یک فیلم در گیشه امروز سینمای ایران به معنای قدرت کارگردانی یا لزوماً بازی های درخشان و یا فیلمنامه فوق العاده نیست؛ سینمای امروز ایران در کنار تجربه های پر تعداد موفق و قابل احترام سینمایی، زرد گرایی را هم تجربه می کند و اکثر فیلمهایی که شوخی های عجیب و غریب و موضوعات خاص داشته باشند بسیار دیده می شوند. به خصوص آن که ستاره های محبوب و جوان سینما هم در آن ها حاضر باشند. این همان بیماری است که باعث مهجوریت سینما بین متن مردم شده و سینما را هنری مخصوص "بچه مایه دارها" کرده. اما آتش بس 2 که این روزها گیشه نسبتاً موفقی را پشت سر می گذارد، دارد نانِ کدام خصوصیت خود را می خورد؟ خصوصیت های سینمایی فوق العاده، تجربه موفق آتش بس1 یا زرد گرایی... ؟
سئوال اولی که بعد از پایان فیلم مطرح می شود درباره فیلمنامه است. و این که داستان فیلم چه بود؟ الف و ب ای که قرار است از اول تا آخر فیلم به آن برسیم کدام است؟ داستان مربوط به کودک فیلم است؟ قرار است اختلافات زوج حل شود؟ اتفاق خاصی در شخصیت این دو نفر بیافتد؟ قرار است اختلافات این چنینی هجو شود؟ فیلم جدی است؟ طنز است؟ واقعا چه؟!
تمام فیلم در لوکیشن های فوق میلیاردی شمال شهر تهران می گذرد. با تمام مشخصاتی که همه ما از زندگی های شاه و پری بالا شهری های تهران داریم. چیزی شبیه به صفحه ای که چند روز پیش کلی سر و صدا کرده بود: بچه مایه دارهای تهرانی.
یک منزل مجلل و چند صد متری. لوازم منزل لوکس و فوق گران قیمت. لباس هایی که هر کدام خدا تومان پولش است! خودرویی که به گمانم مازراتی بود و طبعاً چند میلیارد تومانی. حساب بانکی که به قول شخصیت مرد داستان 50 میلیون تومان اصلاً عددی نیست در آن و... .
کارگردان تعمد دارد که در هر سکانس لباس زوج جوان فیلم عوض شود و زوج، رنگ جدیدی را تجربه کنند. لباس هایی که لابد غیر روشنفکرانه است اگر بگوییم شرعاً زننده اند و بسیار ناشایست... . مثل خیلی رفتارهای داخل فیلم،مثل مهمانی های فیلم؛ مثل خیلی چیزهای دیگر...
زن، شوهرش را Baby و مرد، همسرش را "تَ تَ" صدا می کند. چند مرتبه صحبت از تخت خواب می شود و مرد نیازمندانه به زن می گوید بیا بریم بخوابیم! حتی باری که با هم دعوایشان شده، زن به مرد می گوید امشب روی کاناپه بخواب!
زن دوست دختر قدیمی شوهرش را به خانه دعوت می کند و از او پذیرایی می کند.
و اولین چیزی که در هر سکانس به چشم می آید لباس و تیپ جذاب و چشمگیر زن و مرد داستان است...
هیچکدام از این ها نقد محتوایی فیلم نیست. به نظر نگارنده اساساً با محتوایی روبرو نیستیم که سعی در نقد آن داشته باشیم! جز چند جمله شعارآمیز روانشناس فیلم و چند مورد هجو اختلافات مرسوم زوج های جوان امروز، بقیه فیلم یا طنز موقعیت است، یا بازی اطواری و بعضاً تئاتری زوج جوان، یا شوی لباس یا عشوه ها و افاده های زننده زوج فیلم و یا تبلیغات برندهای مختلف!
مثلاً اگر این زوج، از قشر متوسط و معمولی جامعه بودند چه لطمه ای به داستان می خورد؟ اگر بورژوازی اغراق شده از فیلم حذف شود چه اتفاق بدی برای فیلم می افتد؟ اگر آیپد چند اینچی دست بچه 5-6 ساله این زوج نباشد چه اتفاق عجیبی میافتد؟ چه اصراری به "ونک به بالای تهران"سازیِ کارگردان وجود دارد؟ کنایه ها و شوخیهای بی پروای جنسی برای پیش بردن کدام وجه قصه است؟ اصلاً قصه فیلم چیست؟!
نمی دانم زوجی که در کافه تریا با هم آشنا می شوند نماینده چند درصد مردم این سرزمین اند. نمی دانم چند درصد مردم ایران مارک خودروی این زوج جوان را می دانند اصلا! نمی دانم برای چند درصد مردم این سرزمین 50 میلیون تومان پول به حساب نمی آید. نمی دانم چند درصد دخترها و پسرهای متأهل ایران، "جاستفرند" را تجربه کرده اند. اصلا نمی دانم این هایی که فیلم را دیده اند، چیزی درباره فیلم امریکایی "آقا و خانم اسمیت" شنیده اند؟!
کارگردان بیش از آن که به دنبال نقد اختلافات زوج جوان و ارائه راهکار برای این وضعیت باشد، دنبال تبلیغ تفکرات فمینیستی خود است. تا فرضا پول گرفتن زن از همسرش را فاجعه قرن نشان دهد و نیاز جنسی مرد به زن را مکرراً در بوق و کرنا کند. حتی صراحتاً آیه شریفه قرآن کریم نیز قدیمی و زننده جلوه داده می شود.
از افاضات و توصیه های روانشناس نیز نمی توان انتظار تطابق با فرهنگ ایرانی اسلامی داشت. چرا که به گواه تیتراژ فیلم قرار است بخش اعظمی از روانشناس فیلم، نماینده "دکتر فرهنگ هلاکویی" باشد؛ روانشناسی که در امریکا تحصیل کرده و در امریکا زندگی می کند اما برای ایرانی ها نسخه تجویز می کند؛ نسخه هایی کاملاً سازگار(!)با آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی!
فیلم چنان ضعیف است که حتی قشر معدودِ سینما بروی امروز ایران نیز تا حدود زیادی از آن بیزار بوده اند و حتی بعضی با لقب "افتضاح" از آن یاد کرده اند. البته هیچ کدام از این ها عجیب نیست. وقتی کسی که مردم ایران را عقده ای می داند فیلم بسازد، طبیعتاً نباید منتظر فیلمی شایسته باشیم که دغدغه های واقعی مردم این سرزمین را نشان دهد.
الکلام؛ وقتی سینما در دست امثال این کارگردان ها و این فیلم ها باشد هیچ جای تعجبی ندارد که "مردم" با سینما غریبه باشند و هیچ تعجبی ندارد اگر 100.000 بیننده برای یک فیلم یک اتفاق بزرگ به حساب آید. آن روزهایی میلیون ها ایرانی برای دیدن فیلم به سینما می رفتند نه خبری از تجمل گرایی و ادا و اطوار بود و نه تمسخر ارزش ها و اعتقادات پاک ایرانی و اسلامی. آن روزها هیچ کارگردانی به خودش این جسارت را نمی داد که مردم وطنش را عقده ای بخواند و با وقاحت برای انها فیلم بسازد. آن روزها سینما اسیر مد و پز و سانتی مانتالیسم و فمینیسم و هزار و یک مورد دیگر از این ایسم های مزخرف نبود...
شنبه 26 مهر 1393 ساعت 11:44 |
بازدید : 393 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...این مطلب رو در مورد رسانه ملی بخونیم و کمی بیشتر فکر کنیم به کدامین سوی چنین لگام گسیخته میریم؟!؟!؟! رسانه ملی ک بازوان قدرتمند فرهنگ این آب و خاکه جولانگاه افرادی میشه که...در حالی ک جوانان توانمند و فرزندان خوشذوق این دیار دستشان کدتاستو فقط حرص و جوش میخورند....بیخیال مطلب رو بخونید و نظر بگذارید....
يك مجري شبكههاي ماهوارهاي مثل «ايران موزيك» و «مهاجر» با تهيهكنندگي و مجريگري برنامه «شب كوك» در شبكه نسيم سيماي جمهوري اسلامي اين شبها برنامه اجرا ميكند!
مدتهاست كه منتقدان و رسانههاي دلسوز در حوزه صداوسيما انتقادات جدي را نسبت به حضور برخي افراد و برنامههاي مشكلدار وارد كردهاند كه همچنان با آسمان ريسمان بافي يا سكوت بدون منطق مسئولان صداوسيما همراه بوده است. تازهترين اين انتقادات مربوط به حضور باربد بابايي است كه تا همين چند وقت پيش در برخي شبكههاي ماهوارهاي به اجراي برنامه پرداخته و در كمال تعجب موفق شده است مجوز تهيهكنندگي و اجراي يك برنامه در زمينه موسيقي با عنوان «شب كوك» را از مسئولان شبكه تازه تأسيس «نسيم» اخذ نمايد.
از اين دست اتفاقات در صداوسيما به كرات ديده شده است اما مسئولان و مديران و برنامهسازان تلويزيون با ميدان دادن به افرادي نظير باربد بابايي با سابقه مشخصي در شبكههاي ماهوارهاي كه در حوزه تعميم و تعالي فرهنگ زندگي غربي و ليبرالي فعاليت دارند، آن هم با بهانه جذب مخاطب، به صراحت نشان دادهاند كه هيچ خط قرمزي برايشان معنا و مفهوم ندارد و هر كاري كه دلشان بخواهد انجام خواهند داد. مسئولان و مديران تلويزيون در حالي به اين فرد معلومالحال اجازه تهيهكنندگي و اجرا دادهاند كه جوانان مستعد و داراي تواناييهاي زيادي در جامعه هستند كه مترصد باز شدن فضا براي بروز تواناييهايشان هستند اما با رفتارهاي طايفهاي و كجسليقگي مديران و برنامهسازان تلويزيون همچنان با درهاي بسته مواجه شدهاند.
با توجه به اينكه ضرغامي روزهاي پاياني مسئوليتش را در رسانه ملي سپري ميكند به نظر ميرسد كه مسئولان و مديران مياني تلويزيون به گمان جدي نبودن ملاحظات و نظارتها هر كاري كه دوست دارند انجام ميدهند. اين روزهاي تلويزيون كه يادآور روزهاي پاياني دولت دهم و بلبشوي اقتصادي و ارزي به وجود آمده است، مسئولان و مديران تلويزيون اگر مايل به برجا گذاشتن سابقه و پيشينه مثبت از خود هستند بايد كه اجازه چنين خطاهاي فاحش و تابلويي را به احدي نداده و در حفظ و حراست از بيتالمال و حقوق مخاطبان نهايت سعيشان را انجام بدهند تا فضا براي سوءاستفادهكنندگان مهيا نگردد.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:48 |
بازدید : 329 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
در اين که نام صحيح فرقه ي مورد بحث «شيطان پرستي» يا «شيطان گرايي» است، بين صاحب نظران اختلافاتي وجود دارد. با بررسي کتاب ها، مقاله ها و نوشته هاي مرتبط با اين موضوع در کتاب خانه ها و فضاي اينترنت، مي توان نتيجه گيري کرد که سه نظر مختلف در اين باره مطرح است: يک. بعضي فقط آن را شيطان گرايي مي نامند و «شيطان پرستي» را اشتباه مي دانند. دليل اين دسته، آن است که ترجمه ي لفظي واژه ي «Satanism»، «شيطان گرايي» است. هم چنين «شيطان پرستي» شامل همه ي شاخه هاي آن نمي شود؛ زيرا برخي از آن ها نه تنها شيطان، بلکه هيچ موجودي را نمي پرستند و شيطان فقط به عنوان يک منبع الهام براي آن ها مطرح است و حتي عده اي از آنان وجود شيطان را به عنوان يک موجود انکار مي کنند. دو. بعضي ديگر اطلاق هر دو واژه را صحيح مي دانند و حتي در مقالات و نوشته هاي خود هر دو را يکسان به کار مي برند و فرقي بين آن دو قائل نمي شوند و متعرض اين بحث هم نمي شوند. البته شمار اين عده بسيار اندک هستند. سه. غالب افراد و کتاب هايي که در اين زمينه است نام اين فرقه را «شيطان پرستي» مي دانند و تنها همين لفظ را استعمال مي کنند. البته دليل خاصي براي اين قول ندارند و اين بحث را مطرح نمي کنند و کتاب هايي که بر همين مبنا چاپ شده، اين امر را مفروض مي گيرند و مطرح نمي کنند. در اين مقالات با آن که دليل هاي گروه نخست، صحيح تر به نظر مي رسد. اصطلاح «شيطان پرستي» به دليل مناسبت بيشتر به عنوان نام اين گروه انتخاب شده است؛ زيرا در برگردان اصطلاحات و اسامي مکتب هاي فکري، هنري يا سياسي، صرفاً به معناي لفظي توجه نمي شود؛ چرا که ترجمه ي لفظي بسياري از اين اصطلاحات و مکتب ها ارائه دهنده ي معناي کامل آن نيست و از اين رو در ترجمه آن ها چند روش متفاوت اتخاذ شده است. «ايزم» (lsm) به عنوان پسوند مکتب ها يا نگرش هاي فکري، اعتقادي، هنري و سياسي، در لغت به معناي اصالت، اصول، رويه (1) و همچنين مکتب (2) آمده است. در برخي برگردان ها، از معاني لغوي آن استفاده شده است؛ براي مثال، برخي «ماترياليسم» (3) را به «اصالت ماده» تعبير کرده اند و برخي ديگر به جاي آن «گرايي» گذاشته اند؛ همانند برگردان دسته ي نخست که «شيطان گرايي» بود يا برخي مکاتب مثل «ايده آليسم» (4) که «پندارگرايي» يا «آرمان گرايي» نيز تعبير شده است؛ اما در ميان اين اصطلاحات و مکاتب، برخي را نمي توان با پسوند «گرايي» يا با اضافه کردن معناي لغوي «ايزم» به فارسي برگردان کرد؛ زيرا يا معناي صحيحي پيدا نمي کند، يا اگر داراي معنا است از معناي اصلي خود، فاصله مي گيرد و باعث غلط و اشتباه مي شود. در برگردان اين الفاظ، دو نوع روش انجام گرفته است. برخي از اين مکاتب، به صورت همان تلفظ لاتين در فارسي رواج پيدا کرده است؛ مثل «ايلومينيسم» (5) که ساخته شده از کلمه ي «ايلومين» (6) به معناي «روشنگري» (7) است. اکنون اگر بنا بر مبناي دسته ي نخست با پسوند «گرايي» برگردان شود، حاصل «روشنگري گرايي» مي شود که اصلاً با معناي اين مکتب (هم چنان که در پانوشت آمده) هم خواني نداشته و اشتباه است؛ پس همان تلفظ در فارسي استفاده مي شود. اما روش دوم، بدين صورت است که يک معادل مناسب براي آن انتخاب مي شود که ارتباط معنايي کامل با آن داشته باشد؛ براي نمونه، مکتب «کمونيسم» (8) به «مرام اشتراکي» يا «نظام اشتراکي» (9) برگردان شده است. درباره ي «شيطان گرايي» برگردان لفظي آن بر اساس اضافه کردن پسوند «گرايي» است و معنا هم مي دهد؛ ولي اشکال آن در اين است که «شيطان گرايي» واژه اي عام است و در فارسي بر هر گروهي که به نوعي عمل شيطاني انجام دهند. اطلاق مي شود؛ از اين رو با توجه به اين که نوع بدوي و ابتدايي اين گروه و برخي فرقه هاي امروزي آن، شيطان را به عنوان يک موجود خارجي قبول داشتند و مي پرستيدند، مي توان با کمي تسامح عنوان «شيطان پرستي» را بر اين گروه اطلاق کرد تا مسئله خلط تعاريف فِرَق پيش نيايد. همان گونه که ملاحظه شد. اطلاق اين گونه برگردان ها نه تنها اشکال ندارد؛ بلکه معمول هم مي باشد.
مفهوم شيطان پرستي
به طور کلي دو تعريف براي گروه شيطان پرستي وجود دارد:
تعريف اول:
هر گروهي که شيطان را خدا بداند و آن را عبادت کند که معمولاً از آن به عنوان «الهه ي سياه» يا «پادشاه تاريکي» (10) نيز ياد مي کنند و آن را منتسب به طبيعت حقيقي انسان مي نامند.
تعريف دوم:
گروه هايي که از دين مسيحيت تبعيت نمي کنند و يا حضرت عيسي (عليه السلام) را با خصوصياتي تعريف شده در دين مسيح قبول ندارند. اين تعريف، معمولاً از سوي «بنيادگرايان مسيحي» (11) استفاده مي شود و بر مبناي اين تعريف، بسياري از گروه ها را شيطان پرست مي نامند. اين بينادگرايان، برخي آيين ها همچون «ويکا» (12) يا «استرو» (13) را بر اساس اين تعريف شيطان پرست مي نامند. البته طبق اين تعريف به ندرت از ادياني مانند اسلام، يهود و ديگر فرقه هاي مسيحي به شيطان پرست تعبير مي شود. چنين گروه هايي که دين هاي گذشته را شيطان پرست مي نامند، بسيار اندک هستند؛ مانند فرقه ي «مورمون ها» (14) يا چند فرقه ي کوچک ديگر. البته شنيده شده است که گاهي کاتوليک ها، پروتستان ها را نيز شيطان پرست ناميده اند و يا بالعلکس؛ ولي چنين خطابي بسيار به ندرت اتفاق مي افتد. بر اساس آن چه از مکتب هاي شيطان پرستي مي شناسيم هيچ کدام از دوتعريف به تنهايي شامل همه ي شيطان پرستانان کنوني نمي شود. مي توان تعريفي جامع به شرح ذيل ارائه کرد که تمام جريان هاي منتسب به شيطان پرستي را در خود جاي دهد. «شيطان پرستي» يک حرکت مکتبي، شبه مکتبي و شبه فلسفي است که هواداران آن، شيطان را يک طرح و الگوي اصلي و به وجود آمده قبل از عالم هستي مي پندارند. توجه به شيطان و الگو دانستن آن در اين جريان، در قالب الهام از موجودات حقيقي يا انتزاعيِ شر و پليد و در برخي موارد پرستش آن صورت مي پذيرد.
پي نوشت ها :
1. حييم، سليمان، فرهنگ معاصر انگليسي- فارسي، فارسي - انگليسي، ص 340. 2. باطني، محمد رضا، فرهنگ معاصر انگليسي، فارسي، ص 462. 3. Materialism. 4. ldealisme. اين مکتب بر اين باور است که واقعيت تنها به عنوان وجود روحي محض وجود دارد و جسم، چيزي جز شکل تظاهر اين وجود نيست. ايده آليست ها همه ي موجودات و آنچه را که انسان در جهان درک مي کند. نه عيني بلکه تصورات ذهني و وابسته به ذهن آدمي مي دانند و معتقدند که اگر من که همه چيز را ادراک مي کنم نباشم، ديگر نمي توان گفت که چيزي هست. 5. llluminisme . جرياني فکري، فلسفي و مذهبي است که شناخت خدا را تنها از طريق الهام بر دل و تماس مستقيم با او امکان پذير مي داند. اين جنبش، در قرن هجدهم ميلادي از مهم ترين جنبش هاي فکري غرب بوده است. 6. lllumine. 7. باطني، محمدرضا، فرهنگ معاصر انگليسي - فارسي، ص 427. 8. Communism . به معناي آزادي خواهي انسان بر اساس نظام اشتراکي است. 9. باطني، محمدرضا، فرهنگ معاصر انگليسي، فارسي، ص 155. 10. The Prince of Darkness 11. Fundamentalist. بينادگرايان مسيحي در برابر ساير مسيحيان، خود را مسيحي حقيقي مي پندارند و بقيه ي گروه ها را که با آن ها هم نظر نيستند، خطرناک تر از پيروان جريان سکولاريسم مي شمارند و از آن فاصله مي گيرند. بنيادگرايي مسيحي در شکل هاي بنيادگرايي پروتستاني ( کليساي انجيلي )، کاتوليک و اورتودوکس ( کليساي متعصب شرق ) و مورمونيسم شده گرديده است. بنيادگرايان در امتياز خود نسبت به ديگران مي گويند: کتاب ما، ترکيبي از انجيل عبري و عهد جديد است و هر دو کتاب بدون خطا و در طول تاريخ همواره درست هستند. 12. ويکا (Wicca) يا جادو وَرزي، عنوان يک فرقه ي جديد ديني است. ويکاها به وجود شيطان و خدا اعتقاد ندارند و بستر طبيعت را مي پرستند. اين فرقه در سال 1954 م به دست جرالد گارنر، جادوگر انگليسي تأسيس شد. طبيعت در فرهنگ ويکاها به معناي هر چيزي است که بدون فشار و يا اجبار به وجود آمده باشد. رفتارهاي غريزي و الهه هايي که نماد اين غرايز هستند، مورد پرستش آن ها واقع مي شود. کتاب اين فرقه، کتاب سايه ها نام دارد که آموزه هاي جادو بوده و شامل وِرِدها و تعويذات سحر است. برخي خصوصيات اين فرقه عبارت است از: 1- عبادت خدا و الهه يا فقط الهه؛ 2. اهميت به زن و الهه ي زن و کاهن زن؛ 3. مراسم سَبت يا شنبه که بر مي گردد به فرقه ي کاباليسم؛ 4. اجراي بعضي از آن ها مراسم را به صورت عريان انجام مي دهند. 13. Astro. 14. مورمون (Mormon) اقليتي مذهبي از مسيحيان هستند که خود را پيروان راستين عيساي مسيح مي دانند. آن ها آيين خود را به نام کليساي عيساي مسيح وابسته به مقدسين روزهاي آخر مي خوانند. اين فرقه، با داشتن مکاشفات جديد و اعتقاد به کتاب هاي ديگر در کنار کتاب مقدس، خود را از شاخه ي ارتودوکس مسيحيت جدا کردند. الهه ي مورمون ها زماني يک بشر بوده و بر اثر تکامل به مقام خدايي رسيده است.
منبع مقاله : امين خندقي، جواد، (1390)، شناخت و بررسي شيطان پرستي، قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ پانزدهم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:46 |
بازدید : 428 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
وبلاگ معبر سایبری فندرسک در آخرین مطلب خود نوشت: متأسفانه در شبکه های اجتماعی عده ای از بانوان عزیز کشورمان برای خودنمایی و یا شاید هم چشم روی هم چشمی و یا اینکه بگویند از ما زیباتر مخلوقی نیست (که البته همه آن ها دچار خود کم بینی هستند) اقدام به انتشار تصاویر بزک کرده و بی حجاب خود می نمایند.
اما تأسف این قضیه زمانی بیشتر می شود که عده ای از بلهوسان و چشم چرانان زیر عکس هایشان می نویسند عجب دافی و همان بانوی ایرانی با این جمله خوشحال می شود و فکر می کند بسیار زیبا و خوشگل است و تشکر هم می کند.
و باز هم متأسفانه گروه ها و صفحاتی در همین شبکه های اجتماعی با نام های داف درست شده است و در آن اقدام به انتشار تصاویر شمار بسیار زیادی از همین دختران و زنان ایرانی نموده اند و چشم چرانان زیادی اقدام به لایک کردن و کامنت گذاشتن برای این صفحات و گروه ها می کنند.
اما خواهرم تو میدانی لغت داف ( Duff ) که این روزها بلهوسان و چشم چرانان برای عکس های بزک کرده و بی حجاب شما به کار می برند، یعنی چه و از کجا آمده و مفهوم آن چیست؟
خوب است بدانید یکی از معانی داف ( Duff ) در زبان انگلیسی یعنی سبزى هاى فاسد جنگل!، آیا ارزش بانوی نجیب و پاکدامن ایرانی به اندازه سبزی های فاسد جنگل است؟ آیا شما تا اینقدر بی ارزش هستید؟
جالب تر آن است که بدانید داف در زبان آلمانی یعنی بند کفش! و در اروپا برای دختران و زنان فاحشه به کار می رود وحتی در تایلند محلی به نام دافی جایی هست برای زنان روسپی.
و حالا تو ای خواهر من ای ناموس وطن ای نماد بانوی نجیب ایرانی آیا ارزش تو به اندازه بند کفش و سبزی فاسد و فاحشه است؟ آیا تو باید وسیله ای باشی در چشم بلهوسان برای کوچک کردن ارزش زن ایرانی؟ کاش قدر خودت را بهتر میدانستی و اینقدر ارزان خود را برای چشم های هیز به حراج نمی گذاشتی...
پ,ن : دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:44 |
بازدید : 391 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
من مطمئن هستم که تمامی دانش آموزان فلوریدایی از دین مسیحیت و انجیل اطلاع کافی دارند اما احتمالا این اولین برخورد آن ها با اعمال شیطان پرستی واقعی است. فکر می کنم بسیاری از دانش آموزان علاقه زیادی خواهند داشت که بدانند ما چه چیزی برای عرضه کردن به آن ها داریم.
شبکه خبری "راشا تودی" در گزارشی از از تصمیم مقامات آموزشی فلوریدا برای تبلیغ آزادانه ادیان در مدارس و اقدام متعاقب "معبد شیطانی" برای ترویج شیطان پرستی در میان دانش آموزان مدارس خبر داد.
بر اساس این گزارش، چندی پیش سیستم آموزشی ایالت فلوریدای آمریکا تصمیم به صدور مجوز برای انتشار مطالب مذهبی مربوط به هر فرقه ای در میان دانش آموزان مدارس کرد. فرقه شیطان پرستی "معبد شیطانی" پس از تصویب این قانون اقدام به تبلیغ و انتشار جزوه هایی در مورد فلسفه و اعمال شیطان پرستانه در میان دانش آموزان کرد. همچنین این فرقه به دانش آموزان اعلام می کند که از نظر قانونی حق اجرای مراسم شیطان پرستی را دارند.
سخنگوی فرقه شیطان پرستان اظهار داشت "ما فکر می کنیم رفتار مسؤولانه این است که به دانش آموزان امکان دسترسی به نظرات مذهبی مختلف داده شود و تنها صدای یک مذهب و آیین به گوش آن ها نرسد. من مطمئن هستم که تمامی دانش آموزان فلوریدایی از دین مسیحیت و انجیل اطلاع کافی دارند اما احتمالا این اولین برخورد آن ها با اعمال شیطان پرستی واقعی است. فکر می کنم بسیاری از دانش آموزان علاقه زیادی خواهند داشت که بدانند ما چه چیزی برای عرضه کردن به آن ها داریم".
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:40 |
بازدید : 257 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
چه کسی فکرش را می کرد که یک موجود قهوه ای عجیب و غریب با چشمهای بزرگ که روی صفحه ی تبلت یا گوشی آرام ایستاده و نگاهمان می کند، یک روز برایمان جان بگیرد و رسیدگی به او بشود یکی از بزرگترین دغدغه ها و همه فکر و ذکرمان!
وسط جلسه نشسته است و تند و تند از حرف های رییس نت برمی دارد تا چیزی از قلم نیفتد. یکهو صدای آشنایی از گوشی بلند می شود که نشان می دهد بچه از خواب بیدار شده. وقتی این بچه از خواب بیدار می شود خودش را کثیف کرده و طبیعتا گرسنه است. زمان در اینجا حیاتی ست. باید هر چه زودتر به «پو» برسی تا وضعش خراب تر از این که هست نشود.کار را رها می کند و دو سه دقیقه ای به رتق و فتق امور این بچه ی مجازی می پردازد و دوباره برمی گردد سرکار! «پو» (pou) یک بازی برای گوشی و تبلت با سیستم عامل های اندروید و آی او اس و غیره است که طراحی و فرایند آسانی دارد. وقتی این بازی و بازی های مشابهش را نصب می کنی، با موجودی مواجه می شوی که رنگش قهوه ای است و چشم های بزرگی دارد. روی صفحه ی گوشی ات ایستاده و با آن چشم های درشت نگاهت می کند و منتظر است تا پدر و مادرش را پیدا کند.
وقتی که مادر یا پدرش شدی، دیگر همه ی مسئولیتش بر گردن توست. باید سر وقت به او غذا بدهی، سر وقت با او بازی کنی، بخوابانی اش، تمیزش کنی و ...
وقتی هم که مرحله ات بالا رفت، با جمع آوری سکه می توانی برایش خرید کنی و توقعاتش را برآورده کنی و خلاصه هر کاری که می شود برای یک بچه انجام داد!
شاید کسی نداند روزی که «پل سالامه» این بازی ساده را طراحی کرد، چه مخاطبینی برایش در نظر گرفت و جامعه ی هدفش چه کسانی بودند اما امروز می بینیم که محبوبیت این موجود کوچک و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شکانده و هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه توی گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت می کند.
یک عاشقانه مثلا آرام!
می گوید: «من اگر این ترم مشروط شدم تقصیر پسرمه!» منظورش از «پسرم»، پو است. می گوید که «پو» یش چاق و تپلی است که به تازگی برایش یک کت و شلوار خریده و یک سبیل کلفت! می گوید :«مردی شده برای خودش!»
در دنیایی که تکنولوژی بازی های رایانه ای هر روز پیشرفته تر و پیچیده تر می شود و با قدرت هر چه تمام تر، محصولات را با گرافیک بالا و داستان های جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه می کند، گل کردن بازی های آرام و بی دغدغه، کمی عجیب و قابل تامل به نظر می رسد.
این بازی ها با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده از علوم روانشناسی و جامعه شناسی، روی احساسات فرد انگشت می گذارند و از خاصیت وابستگی انسان به موجودات اطرافش استفاده می کنند. خیلی آرام و ظریف وابسته ات می کنند بطوریکه حتی اگر بخواهی هم دیگر نمی توانی ازشان دست بکشی.
کارشناسان معتقند که بازی های رایانه ای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. خاصیت رسانه این است که مطلب، موضوع یا مفهومی را برای مخاطب تبیین کند. این رسانه های نوین، علاوه بر تاثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفه ی بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است. هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفق تر است.
این بازی های آرامِ عاشقانه، که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسانها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده، به این هدف دست یافته اند و چنان در لایه های زندگی فرد وارد شده اند، که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب می شود که چطور شد که موجود صفر و یکی بی جان، توانسته بخش عمده ای از احساسات یک انسان را به خودش معطوف کند.
واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساساتمان نشان می دهد که هدف گذاری و برنامه ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است. موارد زیر، کامنت های مخاطبین این بازی و ابراز احساسات آنها نسبت به این موجود ناشناخته است:
پوی من دختره! الان دوازده مرحله ست که دارمش و براش یه چیزایی خریده م. رنگش هم نارنجیه و البته خیلی شکمو! تحمل ندارم؛ پس کی بزرگ می شه؟
بچه من 98 سالشه. داره می ترکه از بس چاق شده. به خدا از کار و زندگی منو انداخته.
من برای پو اسم گذاشتم. اسمشو گذاشتم پژمان که با بقیه فرق کنه.
کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!
وقتی سیر شده و می خوام بهش غذا بدم و اون می گه:«نه» دلم می خواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!
من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس می کنه و منم نازشو می خرم.
عکسش را می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند، هم و غمشان خریدن لباس و عینک و کلاه و سایر لوازم برایش است، تلاش می کنند بزرگش کنند و بهترین چیزها را بدهند بخورد، به هم که می رسند از سن و سال فرزندخوانده مجازیشان می گویند و اتفاق هایی که برایش افتاده... این ابراز احساسات نسبت به چیزی که جان و هویت ندارد و معلوم نیست از کجا پیدایش شده، واقعا عجیب به نظر می رسد.
خطر «پو»!
کفرش درآمده! از دست همسرش حرص می خورد که مرتب سرش توی گوشی است و دارد قربان صدقه ی «پو»ی نوجوانشان می رود. همسرش هر اتفاقی که برای پو می افتد و هر چیز جدیدی که برای پو می خرد را می آید با آب و تاب برای او تعریف می کند و همه ی فکر و ذکرش شده بزرگ کردن این فرزندخوانده!
خودشان یک دختر پنج شش ساله دارند؛ با این حال این مادر جوان، دلش یک بچه ی کوچک دیگر هم خواسته و به هر دوی این ها رسیدگی می کند. مرد جوان می گوید:«گاهی «پو» به دخترک خودمان ترجیح داده می شود. وقتی «پو» چشمهایش دو دو می زند، همسرم با احساس مسئولیت وصف ناپذیری می دود و غذایش را مهیا می کند و اگر پول در حسابش نباشد، آن قدر بازی می کند تا پول گیر بیاورد و بتواند بچه ی صفر و یکی اش را سیر کند و تا این بچه آرام نگیرد و نخوابد، همسر هم آرام نمی گیرد. گاهی ساعت ها غرق شدن در مسائل «پو»ی کوچک، وقت رسیدگی به کارهای دیگر را می گیرد و حتی دلزدگی نسبت به کارهای دیگر ایجاد می کند.»
اگر در قدیم بیشتر نسبت به تاثیر بازی های رایانه ای بر کودکان و نوجوانان نگران می شدیم، امروز این خطر گسترده تر شده و ابعاد وسیعی پیدا کرده است.اگر در قدیم برخی بازی های رایانه ای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت می شد، امروز باید از بازی های آرامی که به ظاهر هیچ کدام از آسیب های بازی های اکشن و خشن را ندارند هم ترسید. بازی های آرامی که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت تاثیر قرار می دهد و از دنیای پیرامون خود جدا می اندازد و خطرشان کمتر از بازی های خشونت آمیز و تاثیرگذار اکشن نیست.
رحیمی، کارشناس روانشناسی در مورد تاثیر این گونه بازی ها در زندگی انسان می گوید: «یکی از بزرگترین آسیب های این بازی ها این است که افراد گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمیکنند و وقتی به خود میآیند که ساعتهای زیادی از وقتشان صرف این بازیها شدهاست. علاوه بر آن طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازی ها می شوند، درونگرا شده و در جامعه منزوی می شوند و رفته رفته در برقراری ارتباط اجتماعی کم تمایل و یا ناتوان می گردند.
این روانشناس خطر خیالپردازی و دور شدن از دنیای حقیقی را مهم و غیرقابل انکار می داند و می گوید: «وقتی بچه ی مجازی اجز نیازهای مادی توقعی از پدر و مادرش ندارد و با اندکی غذا و کمی بازی می توانی راضی نگهش داری، ناخودآگاه این تفکر و این ذهنیت در زندگی عادی برای انسان نهادینه می شود. تحملش در برابر خواسته های دیگر را از دست می دهد و توجهی به نیازهای معنوی اطرافیان علی الخصوص فرزند را از دست می دهد.»
رحیمی معتقد است پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر میشود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازیهای رایانهای، کمتر وقت میکنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند و این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شدهاست، به گونهای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.
به هر صورت شمشیر دولبه ی تکنولوژی هر روز یک وجه و یک بعد از زندگی انسان را هدف قرار می دهد و با رسوخ به تمامی ابعاد زندگی انسان، قدرتش را به رخ می کشد. قدرتی که مخاطبان را منفعل کرده و آنها را در جریانی قرار داده که نتیجه ای جز قدرتمندتر شدن این رسانه های نوین ندارد.
باید مراقب باشیم چرا که «پو» همین موجود کوچک دوست داشتنی با آن نگاه مظلوم و لبخند شاد، در کمین ماست!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:37 |
بازدید : 458 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
دو هفته پیش خبری منتشر شد که با پوشش رسانهای کامل از سوی رسانههای غربگرا همراه نبود، اما متخصصان و عناصر با اطلاع آن را با نهایت دقت دنبال کردند. خبر این بود: ایران اولین آزمایش سامانه دفاع هوایی خود موسوم به باور 373 را انجام داده است، سامانهای که گفته میشود برابر یا نسخه کپی برداری شده از سامانه اس 300 روسیه است.
رسانههای ایرانی با انتشار این خبر، تصاویری از موشکهای ویژه سامانه باور را نشان دادند، این موشکها تا حد زیادی به موشکهای اس 300 شبیه بود. این سامانه از چند رادار با بردهای متفاوت تشکیل میشود که بخشی از آنها توسعه سلاحهای قدیمی آمریکایی بودند و برخی دیگر نیز نسخه برداری از رادارها و موشک های خارجی بودند.
روزنامه الاخبار نوشت: ارزیابی توان نظامی ایران مأموریت بسیار پیچیده ای است، بسیاری از پروژههای نظامی ایران به صورت محرمانه دنبال میشوند و تنها بعد از تکمیل شدن هستند که اعلام میشوند، این موضوع در مورد ابهامات وزارت دفاع ایران نیز قابل مشاهده است، برخی از نمونه های مطالعات و آزمایشهای انجام شده در ایران از طریق رسانهها به نمایش گذاشته می شود و برخی دیگر از دستاوردهای فعلی و جنگ روانی و تبلیغاتی نیز با هدف گمراه کردن دشمن انجام میشود.
همچنین بسیار اتفاق میافتد که روزنامهها و رسانههای ایرانی بیانیههای ارتش را به صورت اشتباه منتشر می کنند، چرا که از روند فعالیتهای نظامی و پوشش آنها به صورت کامل ناتوانند، همین موضوع باعث اشتباه بیشتر تحلیلگران مسایل نظامی میشود.
ما می دانیم که آمریکا و اسرائیل به صورت جدی به جنگ با ایران یا دست کم حمله به تاسیسات هستهای این کشور و سایر اهداف نظامی فکر میکنند. این تفکر از زمان اشغال عراق تاکنون وجود داشته است. حتی در سال 2006 یکی از بزرگترین شرکتهای انرژی در دنیا از سوی سرویس اطلاعاتی روسیه گزارشی را دریافت کرده بود که نشان میداد این حمله در چند ماه آینده روی خواهد داد. اما چیزی که این رویارویی را سالها به تعویق انداخته تا جایی که این سناریو را نزدیک به بعید کرده و حتی ارتش آمریکا دیگر متمایل به انجام آن نیست، عوامل متعددی دارد.
اگر هدف از این مقاله ایجاد مقایسه بین توانمندیهای نظامی ایران و آمریکا باشد، پاسخ به این سوال روشن است، هیچ ارتباطی بین منابع و امکانات دو کشور وجود ندارد، نه از ناحیه بودجه و نه از سطح تکنولوژیکی و تجهیزات و تسلیحات.
جنگ با جمهوری اسلامی ایران در طول مرزهای دو کشور نخواهد بود بلکه آمریکا باید نظامیان خود در فاصله چند هزار کیلومتری از مرزهای آمریکا به جنگ ایران بفرستند و مسیرهای امنی را برای سوخت گیری هواپیماها ایجاد کنند. آنها باید دریای عظیمی مانند خلیج فارس را در اختیار داشته باشند و در بیشتر مراکز پهنای آن از دویست کیلومتر و عمق آن از 50 متر بیشتر باشد تا تجهیزات آمریکایی بتواند در آن قدرت مانور داشته باشند.
نیروی دریایی آمریکا در دهه هشتاد و با سوء استفاده از شرایط جنگی بین ایران و عراق وارد منطقه خلیج فارس شد. این اقدام البته بعد از مجموعه درگیریهایی صورت گرفت، چرا که ایران و عراق هیچ یک به این حضور راضی نبودند. یک هواپیمای عراقی در سال 1987 یک کشتی کوچک آمریکایی را هدف قرار داد که در این حمله 35 آمریکایی کشته شدند. عراقی ها البته اعلام کردند که این حمله را به اشتباه انجام دادهاند، اما برخی ناظران سیاسی بر این باورند که این حمله پیامی به آمریکا برای عقب راندن نیروی نظامی خود از منطقه راهبردی خلیج فارس است.
این فرضیه بویژه زمانی تقویت شد که ادعا شد که این خلبان تحت مجازات قرار نگرفته و حتی بعد از این حادثه تشویق هم شده است. آمریکا عراق را مجبور کرد تا در سال 2011 برای این حادثه بالغ بر 400 میلیون دلار خسارت به خانواده قربانیان و اسرای جنگی آمریکا در حملههای متعدد این کشور به عراق، بپردازد.
در جنگ خلیج در سال 1991 این نفوذ آمریکا تقویت شد و این کشور مراکز و پایگاههای دائمی و ساختارهای حمایت کامل برای خود دست و پا کرد. این کشور در همین راستا توافقنامه های شبه استعماری با برخی رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس امضا کرد.
در این معنا می توان گفت که چین و ایران با هم موقعیت مشابهی دارند، چرا که هر دو کشور هدف نظامی مشخصی را برای خود انتخاب کرده اند. مقابله با هجمه غربی با همراهی هم پیمانان منطقهای آنها و ممانعت از تسلط کامل برای آبهای منطقهای در اطراف این کشورها.
تفاوت بین این دو طرف این است که چین انتظار رویارویی محدود و البته خشن در دریای جنوب را دارد، اما این جنگ برای رقابت نفوذ است و پکن میداند که این درگیری نمیتواند به حمله و اشغال چین یا هدف قرار گرفتن قلب نظام این کشور و از بین رفتن اقتصاد آن منجر شود، چرا که چین قدرت بازدارندگی اتمی دارد و ایران این قدرت را در دست ندارد. البته شرایط در جبهه مختلف است و خلیج فارس به عرصه کاملی برای جنگ احتمالی تبدیل نخواهد شد. چرا که بیشتر سامانههای تسلیحاتی ایران بر تهدید نیروهای آمریکایی متمرکز شده است.به عنوان مثال ایران موشک های ضد کشتی را از چین وارد کرده است، این موشک ها از نوع سی 801 و سی 802 هستند. ایران این موشکها را توسعه داده و نسل جدیدی از آنها را طراحی کرده که بالغ بر 200 کیلومتر برد دارند و سامانههای هدفگیری متعددی نیز دارند.
البته آمریکا در حالت عادی میتواند در صورت بروز جنگ رزم ناو ها و ناوگانهای خود را به گونهای طراحی کند که مسافتی در محیط 400 کیلومتری به عنوان منطقه ممنوعه ایجاد کنند که هیچ کشتی یا هواپیمایی قادر به نفوذ به آن نباشد، اما در خلیج فارس این وضع متفاوت است، چرا که فاصله بین خشکیهای ایران تا پایگاه ناوگان پنجم دریای آمریکا در بحرین تنها 190 کیلومتر است و این به معنای آن است که هر قطعه نظامی آمریکا در خلیج فارس در معرض هدف این موشکها قرار دارند.
موشکهایی که از کشتیهای سریعالسیر یا هواپیماها شلیک میشوند و علاوه بر اینها ایران تعداد بسیار زیادی سکوی زمینی و متحرک برای پرتاب موشک دارد که در طول ساحل شرقی خلیج فارس گسترده شده است. البته رزم ناوهای کوچک ایران نیز در برابر رزم ناوهای آمریکایی و هواپیماهایی که برای سرکوب این نوع تهدیدات وجود دارد، کاری از پیش نمیبرد، اما باز هم در خلیج فارس اوضاع متفاوت است، چرا که بمبهای دریایی سلاح گسترده ای برای نیروهای آمریکایی به شمار میرود، آنهم در خلیجی که مملو از اهداف کوچک و بزرگ است، همچنان رزم ناوهای آمریکا نمی توانند در خلیج فارس فعالیت خوبی داشته باشند و به علت عمق کم در بیشتر بخش های خلیج فارس زمین گیر میشوند.
این معادله در مورد سایر پایگاههای کشورهای همسایه ایران نیز وجود دارد. برخی از ایرانیها میگویند که موشکهای فاتح 100 دقت بسیار بالایی دارند و دست کم تاکنون سه نسل از آنها تولید شده است. ایرانیها این موشک را موشک لبنان می خوانند، چرا که برد آن و شرایط محیطی آن با جغرافیای لبنان تناسب زیادی دارد و اصلا برای همین کشور ساخته شده است.
فاتح البته می تواند پایگاههای آمریکا در قطر و امارات و عربستان سعودی را تهدید کند. همچنین تاسیسات نفتی و مراکز صادراتی در این کشورها نیز هدف این تهدیدات هستند.
ایران طبعا علاوه بر فاتح تعداد زیادی از موشک های شهاب 2 و شهاب 3 را در اختیار دارد، چرا که سالها از تولید انبوه آنها گذشته است. اینها می تواند سامانه های دفاع موشکی مستحکمی برای ایران در خلیج فارس یا حتی افغانستان ایجاد کند.
جنگ بدون مرز: دو عامل اساسی وجود دارد که عوامل اصلی تردید آمریکا در ورود به ماجراجویی نظامی با ایران به شمار میورد، اول اینکه منحصر شدن این جنگ در مرزهایی که آمریکا میخواهد باقی بماند، سخت است. نکته دوم اینکه جنگ بر ضد ایران اولین جنگی خواهد بود که ارتش آمریکا بر اساس شرایط جنگهای نوین باید وارد آن شود، چرا که ایران ارتشی متعلق به یک قرن پیش ندارد، بلکه ایران به خوبی نقاط قوت آمریکا را شناخته و تجهیزات لازم برای از بین بردن کارآیی آن ها را فراهم کرده است.
به عبارت دیگر جنگ با ایران به معنای یک عرصه برای به نمایش گذاشتن تکنولوژی برتر آمریکایی نیست، چرا که ارتش آمریکا به خوبی میداند که در این جنگ در معرض ایجاد اختلال در رادارها و سامانههای جی پی اس خود قرار می گیرد و حتی ممکن است هواپیماهای بدون سرنشین نتوانند از طریق ماهواره با پایگاههای خود ارتباط بگیرند.به این معنا آمریکا از فعالیتهای اطلاعاتی و الکترونیک محروم خواهد ماند.
این در حالی است که این تجهیزات رکن اساسی دیدگاه های جنگی آمریکا در جنگ های امروزی را شامل میشود. به عنوان مثال غیر ممکن است که آمریکا بتواند بدون سامانه جی پی اس از سامانههای موشکی دوربرد خود استفاده کند. تنها راه استفاده از تجهیزات در این شرایط استفاده از سامانههای لیزری یا دوربینی خواهد بود و این نیز مستلزم استفاده از بمبافکن ها یا هواپیماهای بدون سرنشین و پرواز آنها در نزدیکی هدف خواهد بود که خطرات دفاع هوایی ایران آن را تهدید میکند.
این نگرانیها مبالغه یا ارزیابیهای صرف نیست، بلکه تمام اینها مبتنی بر واقعیتهایی است که در میدان عمل به اثبات رسیده است، به عنوان مثال ایران سال گذشته یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را از آسمان خود فرود آورد. آمریکایی ها در آن زمان از این اقدام غافلگیر شدند، چرا که ایران ماهوارههای جاسوسی آمریکایی که بر فراز ایران قرار داشت را کور کرد و این کار احتمالا با شعاع لیزر و پرتو آن در عدسی ماهوارههای صورت گرفت.
نتیجه این حوادث این است که ایران رادارها و تجهیزات اطلاعاتی را در اختیار دارد که میتواند هواپیماهای رادارگریز و ماهواره های آمریکایی در مدار کوتاه را رصد کند. این برای نظریه پردازان جنگی نگرانی های زیادی ایجاد میکند. بمبافکن های بی 2 آمریکا که نوک پیکان آمریکا در حمله هوایی است، کند و با قابلیت مانور پایین است، این بمبافکن ها بیشتر بر ویژگی اختفای خود حساب میکنند تا بتوانند وارد حریم هوایی دشمن شوند و دفاع هوایی آن ها را هدف قرار دهند، این در حالی است که ایران ثابت کرده که قدرت شکست دادن تکنولوژی رادارگریزی آمریکا را دارد و به این ترتیب گرانقیمت ترین بمب افکن های آمریکا که این کشور کمتر از 20 فروند از آنها را در اختیار دارد، هدفی آسان برای دفاع ضد هوایی ایران به شمار میرود.
از سوی دیگر آمریکا عادت کرده که ارتش های جهان سوم را تهدید کند و به این ترتیب قدرتی پوشالی برای خود درست کند، قدرتی که بیشتر ناشی از رویکردهای تبلیغاتی است و از فعالیتهای نظامی جدی دور است، این در حالی است که شبه نظامیان حمایت شده ایرانی وعملکرد آنها در لبنان و غزه و عراق مرز بین واقعیت و تبلیغات را روشن کرده اند.
آنها چهره خود را به عنوان چهرهای شکست ناپذیر در عرصه مبارزاتی نشان میدهند که میتواند با هر نیروی مهاجمی جنگ کند. وقتی که کشتی جنگی هانیت در سال 2006 از سوی یک موشک ساخت ایران هدف قرار گرفت، بسیاری از کارشناسان اعلام کردند که جنگ بر ضد ایران سالها به تعویق افتاد. عرب ها اولین کشورهایی بودند که از موشک های ضد کشتی در تاریخ فعالیتهای نظامی خود استفاده کردند. در این راستا قایق جنگی مصری موفق شد ناوشکن اسرائیلی ایلات را در اکتبر سال 1967 با موشک های روسی استیکس هدف قرار دهد و آن را غرق کند.
این حمله توان نظامی برای مبارزات دریایی دنیا را به لرزه درآورد و همه متوجه شدن که این موشک ها یک قایق کوچک را قادر می سازد که یک کشتی با حجم چند برابری خود را منهدم کند. اما عرب ها در طول 40 سال گذشته نتوانستند این حادثه را تکرار کنند تا اینکه در سال 2006 این اتفاق بار دیگر رخ داد. همین ایده در مورد بمب ها نیز مطرح است و نیروهای نظامی آمریکا ترس زیادی از این تاکتیک در عراق داشتند. همین تاکتیکها اسرائیل را در غزه و لبنان زمینگیر کرد و توان بالای نیروهای آموزش دهنده ایرانی در سوریه نیز همین کار را میکند.
از سوی دیگر شرایط درگیریها آمریکا را از اینکه برای یک حمله محدود یا کنترل شده وارد عمل شود، منع میکند. این را سیمور هرش در تحقیقات خود در این موضوع از سالها قبل تشریح کرده است. نظامیان آمریکایی می دانند که منحصر کردن جنگ بر ضد ایران مانند عراق در سال 1991غیر ممکن است، بدون ایجاد پایگاههای هوایی در منطقه نمی توان تاسیسات هستهای ایران را موشک باران کرد.
در این صورت آمریکا باید سکوهای پرتاب موشک را نیز منهدم کند. اجرای این طرح نیز ممکن نیست، چرا که منطقه خلیج فارس مملو از موشک های ضد کشتی است. به این ترتیب اهداف آمریکا لحظه به لحظه گسترده تر میشود تا اینکه تمام سواحل ایران را در بر گیرد و آمریکا برای انجام این حمله باید بسیاری از تاسیسات نظامی ایران را هدف قرار دهد.
به این ترتیب طرح جنگی محدود آمریکا تبدیل به یک جنگ فراگیر میشود که صدها و شاید هزاران هدف دارد. حتی سیمور هرش به نقل از برخی منابع گزارش داد که ژنرال های آمریکایی تفکر جدی را در مورد استفاده از بمب اتمی برای خاموش کردن خطوط دفاعی ایران میکنند.
به این ترتیب حمله به ایران قمار خطرناکی است. با این وجود برخی از تحلیلگران آمریکایی بویژه آنهایی که با اسرائیل رابطه نزدیکتری دارند، میخواهند دولت آمریکا را به حمله به ایران تحریک کنند، آنها مدعی هستند که ناوگان دفاعی ایران نمی تواند ناوگان پیشرفته آمریکا در خلیج فارسی را هدف قرار دهد. اما هیچ دولتی در دنیا نمیتواند خود را در ماجراجویی جنگی وارد کند که هزینه یک اشتباه در آن غرق شدن ناوهای هواپیمابر این کشور یا انهدام پایگاه های حاوی هزاران نظامی آنها باشد، به این ترتیب هزینهها بالاتر خواهد رفت.
از سوی دیگر هر نوع تاخیر در حمله به ایران باعث پیچیدهتر شدن و مشکل تر شدن اوضاع میشود. حمله به ایران در سال 2004 آسانتر از سال 2007 بود و همین حمله در حال حاضر قابل مقایسه با سال 2007 نیست، چرا که ایران توانمندی های نظامی جدید را ایجاد کرده و خطوط تولیدات تسلیحات و موشکهای خود را متمرکز کرده است. موشک هایی که همه ساله برد و دقت هدف گیری آنها بیشتر میشود. ایرانیها حتی کلاهکهای جنگی قدیمی را به موشک های شهاب 3 با کلاهکهای جدید و فعالتر و دقیقتر تبدیل کردهاند.
از همین روست که اسرائیلیها برای حمله آمریکا به ایران عجله دارند، آنها اینگونه استدلال می کنند که هر تاخیری در حمله به ایران باعث افزایش سختیهای آن می شود و کار را به جایی میرساند که دیگر حمله به ایران غیرممکن خواهد بود. ایرانیها نیز اخیرا موشک های کروز خود را به نمایش گذاشتهاند. این نیز یکی از عناصر جدید تغییر معادلههایی است که ایران رو کرده است.
کشورهای در حال توسعه می توانند بالاترین تکنولوژیها را از غرب یا روسیه خریداری کنند، این خریدها هرگز آمریکا را به اندازه یک رادار کوچکی که یک کشور خود آن را تولید کند، نگران نخواهد کرد. تمام سامانه هایی که صادر می شوند، ویژگیها و مزایای شناخته شده ای دارند، ابزارهای الکترونیکی در هواپیماها برنامه ریزی شدهاند تا امواج مربوط به رادارهای دشمن را شناسایی و در آنها اختلال ایجاد کنند.
اما موضوعی که باعث نگرانی ارتش مهاجم میشود، این است که رادارهایی منتشر شوند که از وجود آنها اطلاع نداشته باشد یا ابزارهای دفاعی از سوی دشمن تدارک دیده شود که آنها آمادگی مقابله با آن را نداشته باشند.
در جنگ جدید سامانههای دفاع هوایی در صورتی که با آزادی کامل کار کنند، می توانند یک یگان کامل از جنگندهها را در چند دقیقه از کار بیندازند، مانورهای نظامی ایران همواره باعث وحشت دشمنان از سرنوشت مجهولی میشود که در سایه نمایش سامانههای مختلف و متنوع نظامی مأموریت خود را در حمله به دشمن انجام میدهد.
تکنولوژی اختفا یک مثال واضح در زمینه نحوه استفاده نظامی ایران است. آمریکا در جنگ های متعددی که داشت، هواپیماهای شبح را برای خود یک عامل برتری بی سابقه میدانست که هیچ پاسخی از سوی دشمن ندارد، هواپیماهای اف 117 ( اولین نمونه از هواپیماهای رادار گریز) در جنگ دوم خلیج فارس نقش عمدهای در هدف قرار دادن رادارهای عراق داشتند.
این هواپیماها به همراه هواپیماهای بمب افکن بی 2 در حمله به یوگسلاوی سابق و عراق در سال 2003 نیز نقش آفرینی عمده ای داشتند، به همین علت ایران تمرکز ویژهای را برای مقابله با این تجهیزات داشته است.
روس ها خیلی زود متوجه شدند که ساخت هواپیماهای شبح به گونهای است که میتوانند از نوع مشخصی از رادارها مخفی بماند، این امواج رادارهای با موج بلند و پهنای کم ( ایکس باند) است که در هواپیماهای دشمن یا در رادارهای رهگیری موشکها استفاده می شود، این سیگنالها ناشی از شعاع راداری تنگی است که حتی سانتیمترها را نیز مشخص می کند و برای کشف اهداف و دقت در ضربه زدن به آنها ایدهآل است.
به همین علت روسها شروع به تمرکز در فنآوری امواج با پهنای بالا کردند که از آنها در پایان جنگ جهانی دوم استفاده میشد. البته عیب آنها در این است که دقت کمتری دارد و امکان دارد اهداف دقیق مشخص نشود. مشخصه سیگنالهای با پهنای زیاد این است که سرمایه گذاری و ساخت هواپیمای شبح را بیفایده می کند. چرا که سطح این هواپیما برای منحرف کردن و جذب سیگنال های سانتیمتری کوتاه طراحی شده و نمیتواند از بازگشت سیگنالهای با پهنای بالا به منبع تشعشع و کشف اهداف جلوگیری کند. وقتی که هواپیمای اف 117 آمریکا بر فراز یوگسلاوی سقوط کرد، ناظران نظامی به این نتیجه رسیدند که علت این سقوط آن بود که یوگسلاوها از رادارهای قدیمی روسیه استفاده میکردند که با سامانه سام 3 موفق به منهدم کردن این جنگنده شد.
بعد از جنگ یوگسلاوی، روس ها گام های بلندتری در توسعه نسل جدید از رادارها با سیگنالهای با پهنای متری برداشته و دقت آن را با رادارهای موج کوتاه برابر کردند، این طراحیها در سامانه اس 300 به کار گرفته شد. ایران از سالها قبل از امواج با پهنای بالای رادار استفاده میکرد. مهم ترین این رادارها مطلع فجر 1 و 2 بود که سامانه دوم بیشتر شبیه به رادار نیبو روسیه بود که در سامانههای اس 400 نقش شناسایی سیگنالهای مخفی را بر عهده دارد. ژنرالهای ایرانی معتقدند که این رادارها به اندازهای است که تمام حریم هوایی ایران را به صورت تقریبا کامل پوشش داده است.
نوع دوم در مبارزه با تکنولوژی هواپیماهای رادار گریز استفاده از تجهیزات بصری به جای رادار است، با توسعه دروبین های حرارتی پیشرفته کنونی، خلبانان می توانند بهترین جایگزین را به جای رادار مورد استفاده قرار دهند. این وسیله الان به یکی از بهترین وسیلههای رهگیری دشمن تبدیل شده و طرف مقابل نمیداند که شما آن را شناسایی کرده اید. روسها از دهه هشتاد این روش را امتحان کردهاند، آنها می توانند بدون رادار بمب افکن های آمریکایی را از فاصله طولانی – بیش از 90 کیلومتر- شناسایی کنند.
بویژه در ارتفاعات بالا که فاصله حرارتی زیادی بین هواپیما و جو سرد اطراف وجود دارد، این موضوع امکان بیشتری دارد. این در حالی است که هیچ دولتی به اندازه ایران در زمینه سامانههای بصری کار نکرده است. این کشور این سامانهها را با انواع مختلف سامانه های دفاع هوایی آمیخته و آن را با تکنولوژی های پیشرفته تقویت کرده است. ایران می تواند اهداف را رهگیری کرده و موشکها و توپهای خود را به سوی آنها هدایت کند. ایرانیها ابتکار دیگری نیز دز این زمینه دارند، آنها به این نتیجه رسیدند که مسلسلهای ضد هوایی که بسیاری فکر می کردند، دوره آن ها تمام شده است، بهترین وسیله است که می تواند در صورت متصل شدن به رادار و استفاده از برنامه های رایانه ای کارآیی بالایی داشته باشد و دیواری از گلولهها را در برابر هدف در آسمان ایجاد کند، دیواری که بهترین وسیله برای ساقط کردن جنگندهها و موشکهای هدایت شونده و هواپیماهای شناسایی و حفاظت از نقاط حساس است.
نتیجه گیری
ایرانیها ساختار دفاعی خود را در دوری از رقابت با آمریکاییها بنا کرده اند، آنها میدانند که نمیتوانند در برابر قدرت غرب در هوا و دریا قرار بگیرند، به همین علت مبانی جنگهای نامتقارن را در نزد خود تقویت کردهاند که می تواند از شکافهای موجود در ارتش دشمن استفاده کند و آنها را با ابزارهای غیر کلاسیک از جمله موشکها هدف قرار دهد. آمریکا از سالها پیش به دنبال تقویت ساختارهای دفاعی خود است تا شاید بتواند از موشکهای احتمالی روسیه و چین و کره شمالی و ایران در امان باشد، اما گزارش اخیری که در مجله اکونومیست منتشر شد، مشکلات این هدف را تشریح کرد.
شاید عده زیادی به این واقعیت واقف نباشند که سامانه GMD که آمریکا بالغ بر 40 میلیارد دلار برای آن هزینه کرده است، از سال 2008 تاکنون در تمامی 5 آزمایش رهگیری خود شکست خورده است، اکونومیست می نویسد که آمریکا در دهه اخیر بالغ بر 100میلیارد دلار هزینه کرده است که برنامه ای مشابه آن را طراحی کند تا از خطر موشک های دشمن در امان بماند، اما به این نتیجه رسیده که رسیدن به این هدف غیرممکن است. علت آن هم تنها در سختی تکنولوژیهای رهگیری نیست، بلکه در آسانی تکنولوژیهای ایجاد انحراف در سامانههای دفاعی متعدد نیز هست.
موشکهای روسی تولید میشود تا بتواند با جدا شدن کلاهک انفجاری در فضای خارجی دهها هدف را مورد اصابت قرار دهد. هر اندازه که آمریکا تجهیزات رهگیری را توسعه می دهد، روسیه نیز اقدامات ضد این تجهیزات را تقویت میکند و آن را ناکارآمد میکند. این رقابت نظامی و تکنولوژیکی زیر ساخت مناسبات بین ایران و غرب را نیز شکل میدهد. این رقابت است که تا حد زیادی پتانسیل رویاروییها و تحریمها و گفتگوها و توافق ها و رقابتها و معاملهها را تعیین می کند. کسانی که این پس زمینه را ندانند، خیلی زود در دام این سطحینگری و سخن توطئهآمیز گرفتار می شوند که مدعی است ایرانیها و آمریکاییها بازی را در پیش گرفته اند و در حالی که در ظاهر با هم دشمنی می کنند،در پشت پرده با هم هستند و می خواهند ما -عربها- را فریب دهند. با توجه به حجم اقتصاد آمریکا و توان تکنولوژی بالایی که این کشور دارد، هیچ کسی در دنیا نمی تواند با حجم ارتش خود یا ایجاد ناوگان های هوایی یا دریایی، آمریکا را بترساند، چیزی که باعث وحشت آمریکا می شود، ارتشهایی است که توان مبارزاتی بالایی دارند و اعتقادات مخصوص به خود دارند که از ویژگیهای بومی و جغرافیایی خود نهایت استفاده را میبرند و روش مبارزاتی خود را خارج از چارچوبهای سنتی غرب پایه گذاری میکنند. در این زمینه ما باید چیزهای زیادی از ایران یاد بگیریم.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:34 |
بازدید : 354 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
این گزینه های روی میزتون کشته منو واقعا....کاش کمی منظمتر میبودیدو انقد گزینه اضافه بیخود جا تنگ کن ک به هیچ دردتونم نمیخوره رو میز نبود... فقط یک گزینه رو رو میزاتون نگه دارید و اونم گزینه سازش و تسلیم در برابر خواست ملت ایرانو دست برداشتن از کدخدایی کدخداگریه و باقی رو بریزید سطل زباله...همین کارا رو میکنید نمیفهمید کی ب کیه چی ب چیه دیگه...از ما گفتن بود....
به نقل از روزنامه «جروزالم پست»، «جوزف لیبرمن»، وزیر امور خارجه اسرائیل امروز دوشنبه در حاشیه مراسم سالیانه سازمان ملل متحد در زمینه ایران گفت: «تعامل غرب با ایران در زمینه هستهای توافقی بد و نامطلوب است.»
بر اساس این گزارش، لیبرمن هشدار داد که اجازه به ایران در زمینه رسیدن به قابلیت ساخت سلاح هستهای همزمان با کاسته شدن از تحریمها کاری ناعاقلانه بوده است.
وی در خاتمه سخنان خود در جمله همیشگی سران اسرائیل تاکید کرد که تمامی گزینهها در قبال ایران همچنان بر روی میز قرار دارد.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:31 |
بازدید : 373 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
دوستان مذاکرات ایران و گروه 1+5 تو این نزدیک 8 9 ماه چ فایده ای برای ما داشته است؟؟؟جز اینکه مث نقلو نبات همه چیزمونو دادیم؟ دست اخرم هرچی اونا بگن ما باید بگیم چــــــــــــــشــــــــــــم....خب اگه اینطوری میخاستید مذاکره کنید بخدا اگه من میرفتم کمتر باج میدادم تا اینایی ک رفتند...به هرحال جدیدترین خبر از مذارکاتو ک داره تو ژنو انجام میشه رو بخونیدو مطلع بشید...من ک چشمم آب نمیخوره
وین پایتخت اتریش قرار است از 26 تا 30 خرداد برای پنجمین بار میزبان مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 باشد. چهار دور مذاکرات قبلی، با فراز و نشیب های بسیار ی همراه بود. در برهه ای، طرفین رسیدن به نتیجه در 6 ماه مقرر را ممکن می دانستند ولی، با آنچه در «وین 4» گذشت، و مشخص شدن اختلافات گسترده طرفین بر سر موضوعات مورد بحث، اکنون سخن از تمدید مدت تعیین شده در میان است. باید دید در مذاکرات پیش رو، ایران و 1+5 می توانند به یک راه حل جامع برسند و دیدگاه های خود را به هم نزدیک کنند یا نه؟ ولی آنچه دلیل ناکامی مذاکرات دور چهارم شد از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان برجسته و مذاکره کنندگان ایرانی، درخواست های نامعقول طرف غربی به اصطلاح «زیاده خواهی» آنان بود که در صورت تداوم این امر، نمی توان روزهای خوشایندی برای گفت و گوهای هسته ای ایران و 1+5 متصور شد.
18:49 سخنگوی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: فضای مذاکرات مانند همیشه عمل گرایانه است
مایکل مان افزود : همه می دانند که موضوع از لحاظ فنی و سیاسی بسیار پیچیده است اما خیلی خوب کار کرده ایم و روز سه شنبه نخستین مذاکرات با شرکت همه طرفین آغاز شده است. مایکل مان در نشستی با خبرنگاران گفت : روز گذشته ناهار کاری آقای ظریف و خانم اشتون برگزار شد و مذاکرات دوجانبه هم داشتیم. وی با اشاره به اینکه امروز نشست عمومی ایران و 5+1در سازمان ملل در وین آغاز شدافزود: نشست های مختلف در موضوعات مختلف برگزار می شود. مایکل مان فضای مذاکرات را خوب و کاری توصیف و تاکید کرد: طرفین در مذاکرات واقع بین هستند و آنها در باره عناصر یک توافق جامع صحبت می کنند.
16:10 پایان نشست افتتاحیه پنجمین دور مذاکرات ایران و 1+5 در وین
14:37 پنجمین دور مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 در وین به ریاست ظریف و اشتون آغاز شد
13:49پنجمین دور مذاکرات ایران و گروه 1+5 قرار است ساعت 12 امروز به وقت وین 14:30 به وقت تهران به ریاست محمدجواد ظریف و کاترین اشتون برگزار شود
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:30 |
بازدید : 360 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
این نامه الهام چرخنده رو بخونید...نامه ای ک پر از اشکو پر از حسرته....اشک برای فرزندان ایران زمین...حسرت برای کسانی ک چ ساده چ بی بها دینو کشورشون رو فروختند...اینان ک وطنفروشی میکنن یک چیز رو فراموز نکنن...ای ک وطنت رو ب کمتر از آدامسی میفروشی...بدون برای دوستان ظاهریت هم کمترین ارزشی ندار...تو فقط یک مهره ای...مهره ای ک روزی خاهد سوخت...دوستانت برای تو ارزشو احتمرامی قائل نیستن چون میدونن کسی ک یکبار ب وطنش ب خاکش خیانت میکنه برای دومین بار ب اونا راحتتر خیانت میکنه....فک نکن میری عزت میگیری...عزت رو چمرانها دارند ک با علم سرشارشون ک تو همون سرزمین دوستان تو تحصیل کردندو برگشتن ب کشورشون خدمت کردند....عزت رو احمی روشن ها دارند ک دشمن مد مقابل بزرگی اونا عاجز شده بود نمیدونست چ کنه همینهایی ک سلمانوار زیستندو الحق ک از تبار سلمان بودند....
سخن کوتاه کنم. نامه الهام چرخنده ب مسیح علینژاد رو بخونید...بخدا حیف این فامیلی نیست؟؟!؟!؟علی نژاد؟؟او حتا معاوه و یزید نژاد هم نیست....
الهام چرخنده در نامه ای خطاب به مسیح علینژاد درباره راهاندازی صفحه آزادیهای یواشکی نوشت:
زن... تو نامت مسیح نیست. نامت معصومه است و فامیل تو بیان گر تمام نوشته من. تو معصومه علینژاد هستی... چه زیباست که بی اجازه از سوی بانوان عفیف ایرانی ملعبه ای نباشی جغجغه گونه بر دست تریبون های مخفی و زیر زمینیِ بی دین و ریشه دور از وطن و آیینمان.
معصومه: تو فرزند ایران زمین در تیررس سخره نامردانی هستی که تو را تا دیروز زن مسلمان می دانستند... خودت را شاید قلمت را و ای کاش باورت را... هنوز هم دیر نیست که بدانی زنان ایرانی ما چه مسلمان و چه غیرمسلمان همیشه تمام زیبایی شان به نجابت و غیر دسترس بودن قامت و دل و باورشان بوده است.
زن عفیف ایرانی همانانی هستند که مادران قانع و فداکار و مهربان و نجیب و فعال و با ایمان فرزندانشان می باشند. می شناسم همسر شهیدی از هموطنان آشوری را که با داشتن مدرک تحصیل فوق لیسانس پرستاری، سال 57 از ایران نرفته چرا که خود را یک ایرانی با غیرت میداند و بر این مهم پابرجاست که هر اتفاقی در ایران بیافتد همه ایرانی هستیم و باید از ناموس وطن، ناموس خاک و ناموس مرز دفاع کنیم.
آزادی یواشکی تو؛ اشک های یواشکی مادری را که می ترسد فرزند خردسالش بفهمد پدرش شهید شده را نادیده می گیرد. آزادی یواشکی تو؛ خون های یواشکی ای که از شهیدی آرام آرام پشت خاک ریز و در حسرت دیدن فرزند دو ساله اش می ریخت را نادیده می گیرد.
آزادی یواشکی تو دردهای جانبازی که سی سال است با دستگاه نفس می کشد را نادیده می گیرد. آزادی یواشکی تو؛ غمهای مادری را که هنوز در روستا مجنون وار عکس فرزند شهیدش را در دست دارد و چشمان یعقوب وارش به جاده، تا اینکه شاید فرزندش از راه بیاید را نادیده می گیرد.
آزادی یواشکی تو؛ استخوان هایی شهیدی که برای مادری بعد از گذشت چندین سال می آورند را نادیده می گیرد. به کجا می روی؟ بی هویتی، بی ایمانی و بی عفتی تمام آرزویی است که برای خاتون ایران زمین نذر کردی!؟ معصومه کجا و چگونه در این مرز و بوم نفس کشیده ای و قد کشیده ای، چگونه این ارزشهای بزرگ انسانی برای تو ضد ارزش شد.
تأسفم برای توست، چرا که نمی دانی برای زنان و مردم و همکارانت موجودی غیرقابل اعتماد و احترامی! چرا که ابتدا خیانت کردی بر دین خود بر کشور و خواهران خودت، تصویری از زنان و ناموس شیعه را تو به دیده نامحرمان دادی، کاش می شد خواهرانه سیلی به صورتت میزدم تا از خوابی که به ناچار در آن رفته ای بیرون آیی.
زمانیکه در کشور مالزی بودم عکس نیمه عریان بازیگر زن خود فروخته (گلشیفته فراهانی) منتشر شد، زنان چینی و مالایی و هندی باننگ و خجالت و سوال این فیلم را دست به دست می کردند. این نامش شیر زنی نیست، این نامش مبارزه نیست، این نامش جهاد نیست. فقط یک دسیسه و فریاد است که مطمئنم از سینه تو نیست. از دهان بد بو، بد طینت و بد دل دشمنان دین و اخلاق و خانواده و مذهب است.
خواهرانم، دختران ایران زمین. آبجی های گلم... حجاب همچون صندوقچه قیمتی است که وجود گرانقدر و در نایاب وجودتان را در خود نگه می دارد. نجابت تمام عنصر زیبایی زن ایرانی است که همیشه برای تمام مردان دنیا دست نیافتنی بوده. در گرانبهای قامت سروگونه تان را حراج نکنید به مفت. بگذارید بچه های شما، همسران شما به پاکدامنی و عفت شما ببالند و تکیه کنند.
به نوشته ام که در تنهایی و پر از بغض نوشته شده فکر کنید. منم یه جایی ام تو همین کشور و یک روسری رنگی آراسته به خطوط فارسی به سرم. من یک زن مسلمان ایرانیام.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:28 |
بازدید : 416 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
دوباره سلام....دوستان داریم ب کجا میری؟میخایم ب چی برسیم؟چی باعث میشه فرزندی مادرش رو بکشه؟!؟!؟بخدا موندم چی بگم...این خبر چقد تلخو چقد تکاندهنده بود....خودتون این خبر رو بخونیدو نظر بدید...
ساعت 13 و 30 دقیقه 30 مهرماه قتل مرحومه ماه سلطان ٧٥ ساله، توسط کلانتری ١١ سعدی شهرکرد و پلیس ١١٠به پلیس آگاهی استان اعلام شد. بلافاصله مأمورین اداره مبارزه با جرائم جنایی برای بررسی صحنه قتل و چگونگی حدوث قتل، به محل وقوعِ جرم در شهرکرد - چهارراه فصیحی عزیمت کردند.
در بررسی ها جسد شخصی به هویت ماه سلطان به طوری که به پشت خوابیده مشاهده شد که با 10 تا ١١ ضربه چاقو از ناحیه سینه و شکم، به قتل رسیده بود مشاهده شد که با توجه به آثار جسم برنده روی بدن مقتول، با دعوت از پزشکی قانونی و بازپرسی دادگستری و عوامل تشخیص هویت، موضوع ،چگونگی قتل، و بررسی علت وقوعِ آن در دستور کار قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری قاتل آغاز شد.
با توجه به حساسیت موضوع و شنیدن اظهارات همسایه روبروی آپارتمان مقتوله، به هویت همایون و فرزند او ماهور مبنی بر اینکه حوالی ساعت ١٠ صبح، ماهور برای گرفتن پیچ گوشتی و تعمیر پمپ آبگرمکن توسط پدرش به در خانه مقتوله مراجعه کرده و ایشان را صحیح و سالم و با لباس داخل خانه مشاهده کرده بود و با در نظر گرفتن حالات روحی و روانی او و نیز موقعیت آپارتمان و زمان وقوع قتل وی به پلیس آگاهی دلالت و از او به صورت فنی تحقیق به عمل آمد که تناقض گویی هایی در همان ابتدا در اظهارت او وجود داشت.
به دنبال آن اولیاء دم که یکی از دختران مقتوله به نام پریوش که در ساعت ١١ و 7 دقیقه بنا بر اظهارت خودش برای سرکشی از مادرش و بدون اطلاع قبلی از مدرسه تیزهوشان خارج و به خانه وی آمده بود که در جلو درِ ورودی، مردی حدود ٥٠ ساله با موهای سفید رو ،لبخندزنان، مشاهده می کند، اما با او هیچ حرفی نمی زند و در راه پله ها هم همایون (همسایه روبرو) را در حال پایین آمدن از پله ها مشاهده می کند و با وی سلام و احوال پرسی می کند؛ و سپس درِ خانه مادرش را می زند؛ اما چون مادرش در را باز نمی کند، با کلیدی اقدام به باز کردن در کرده و وارد سوئیت مادرش میشود که به محض ورود مادرش را طاق باز، افتاده کنار اوپن آشپزخانه میبیند.
ابتدا گمان می کند که او سکته کرده است و کارد آشپزخانه ای را که در دست راست مادرش بوده، برداشته و روی اوپن می گذارد و نیز متوجه یک عدد سیم چین در کنار جسد مادرش می شود.
سپس بعد از گرفتن نبض مادرش از مرگ او مطلع می شود؛ به سرعت و با عجله به در خانه همسایه روبرو مراجعه و پس از کوبیدن در تقاضای کمک می کند که ماهور(فرزند همسایه) جلوی در آمده و پس از اطلاع از موضوع می گوید: همین الان با پدرم تماس میگیرم؛ تا بیاید در عین حال همسایه ها را هم خبر می کند.
وی پس از حضور چند نفر از همسایه ها و تماس با مرکز فوریت های پزشکی و حضور عوامل اورژانس و اطلاع از قتل مادرش، در ساعت١١ و 40 دقیقه با پلیس ١١٠ تماس گرفته و کارآگاهان اداره مبارزه با جرائم جنایی در محل حاضر می شوند که متأسفانه صحنه قتل از سوی دختر مقتوله، عوامل اورژانس، ساکنین آپارتمان و عوامل کلانتری حفظ نشده و از حالت اولیه خارج شده بود.
در ادامه اولیاء دم مدعی بر سرقت طلاجات مقتوله شامل دو عدد انگشتر، و تعداد ٨ عدد النگوی وی می شوند و دختر دیگر مقتوله با هویت پروانه مدعی می شود؛ شب گذشته تا حوالی ساعت ١٢٠٠شب، مادرش بیدار بوده و سپس با خوردن داروی آرام بخش خوابیده و صبح روز قتل حوالی ساعت 9 از خواب بیدار شده و در ساعت 9 و 20 برای رفتن به دانشگاه پیام نور از خانه خارج شدم که حدود ساعت ١١ و 30 دقیقه پس از خروج از دانشگاه گوشی تلفن همراهم را که در حالت سکوت قرار داده بودم نگاه کردم و متوجه تماس شماره ناشناسی شدم.
با آن شماره تماس گرفتم که خودش را آقای همایون همسایه روبرو خانه ما معرفی کرد و گفت سریع به خانه بیا، حال مادرت خوب نیست که من به سرعت به خانه بازگشتم و در آنجا دیدم اهالی آپارتمان و مأمورین جمع شدهاند و اجازه ورود به خانه را به من ندادند و بعداً از خواهرم موضوع قتل او را فهمیدم.
در ادامه مقرر شد ضمن بررسی ورود و خروج کلیه ساکنین آپارتمان محل وقوع قتل افراد مظنون شناسایی شده و تحقیقات فنی از آنها صورت پذیرد و نیز اکیپی از اداره تشخیص هویت واداره جرائم جنایی نیز دوباره در صحنه قتل حاضر شوند و ضمن بررسی دقیق تر نسبت به اثر برداری و امکان ورود قاتل یا قاتلین از سایر راه های ورودی به محل قتل اقدام کنند، در ضمن از فرزندان برادر شوهر مقتوله نیزکه چندین سال با شوهرِ مقتوله اختلاف ملکی شدیدی داشتند بازجویی شود. پس از تحقیقات فنی مجدداً تحقیقات گسترده ای از همایون و فرزندش با توجه به اینکه در زمان قتل در سوئیت روبرویی حضور داشتند و آخرین فردی که به در خانه مقتوله مراجعه و وی را صحیح و سالم مشاهده کرده ماهور بوده است آغاز شد.
متأسفانه در ادامه تحقیقات هیچ گونه آثار قابل بهره برداری به دست نیامد و کلیه راه های ورودی و خروجی سوئیت مقتوله برای چندمین بار بررسی شد. سوئیت در طبقه سوم قرار گرفته و از پنجره های کناری و تراس به هیچ وجه امکان ورود قاتل یا قاتلین وجود نداشته که نشان می داد قاتل یا قاتلین با استفاده از کلید وارد خانه شده یا اینکه با شناسایی مقتوله در برای او باز شده است .
همایون مدعی بود که بین ساعت ١٠ و 30 تا ١٠ و 45 از آپارتمان خارج شده و هیچ فردی را در حین خروج از آپارتمان مشاهده نکرده و نیز قبل از خروج از آپارتمان با دوست قدیمی خود به نام احمدرضا تلفنی تماس گرفته و از او خواسته برای تعمیر پمپ ابگرمکن به خانه آنها بیاید و با یکدیگر نزد تعمیر کار بروند؛ ولی به علت اینکه دوستش جواب قطعی برای آمدن به او نداده، بدون اطلاع قبلی در حالی که از آپارتمان خارج می شده دوستش را جلوی بن بست ورودی آپارتمان مشاهده می کند و با یکدیگر به تعمیرگاه می روند، همایون و پسرش در بازجوئیهای متعدد منکر شنیدن هر گونه صدا یا رفت و آمدی به خانه مقتوله و یا در راه پله های آپارتمان، از زمان گرفتن پیچ گوشتی تا زمان اطلاع از قتل، شدند. با پیگیری های به عمل آمده و بررسی تلفن های همراه و ثابت مقتوله هیچ گونه تماسی از روز گذشته ثبت نشده بود؛ ولی در تماسهای همایون در ساعت ١١ و 27 دقیقه و ١١ و 55 دقیقه وی با تلفن منزلش تماس گرفته بود که دوباره همایون و فرزندش مورد بازجویی قرار گرفتند؛ زیرا حسب اظهارات دختر مقتوله، قرار بوده نامبرده با پدرش تماس بگیرد و او را به کمک بخواهد؛ اما او با پدرش هیچ گونه تماسی نداشته و همایون پس از حدود ٢٠ دقیقه خروج از آپارتمان با خانه تماس میگیرد و از پسرش م یپرسد چه خبر؛ آماده رفتن به مدرسه شده ای یا نه ؟ و پس از اطلاع از وقوع قتل به پسرش می گوید: به سرعت به خانه می آیم! خودش نیز در چندین مرحله بازجویی قبلی اصرار بر حضور کمتر از ٥ دقیقه در آپارتمان را داشت؛ ولی با بررسی تماسها و تحقیقات به عمل آمده مشخص شد ایشان تا ساعت ١١ و 55 به آپارتمان نیامده و دوباره با خانه تماس گرفته و از پسرش اوضاع و احوال را پرس و جو می کند و بعد از حضور مأمورین وارد آپارتمان می شود که با توجه به اظهارات ضد و نقیض وی و فرزندش و نیز اظهارات دختر مقتوله که با صراحت و اطمینان حضور همایون را در راه پله ها و نیز دوست او را در جلوی در وروردی آپارتمان عنوان می کرد؛ظن مأمورین مبنی بر ارتکاب قتل یا اطلاع از وقوع و هویت قاتل یا قاتلین توسط وی قوت گرفت.
در حین انجام تحقیقات فوق انگیزه سرقت از مقتوله از دید کاراگاهان دور نمانده و چندین نفر سارق دستگیر شده توسط اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان که اقدام به سرقت به عنف از منازل در سطح شهرکرد کرده بودند مورد بازجویی فنی قرار گرفتند که هیچ گونه سرنخی برای کشف پرونده به دست نیامد. در بررسی تعمیر و شنود تلفن های افراد مظنون، از طریق اداره اطلاعات جنایی و مأمور پرونده و نیز اخذ پرینت تماس های آنها نیز هیچ گونه مدرکی برای کشف موضوع به دست نیامد و مظنون اصلی به هویت همایون به طور کامل تماس های تلفنی خود را قطع کرد.
برای بررسی حضور یا عدم حضور دختر مقتوله از واحد حراست دانشگاه پیام نور استعلام شد و در چندین نوبت مراجعه حضوری مأمور پرونده، استاد درس مربوطه در تاریخ وقوع قتل، به نام آقای حسین شناسایی شد که وی با ارائه دست نوشته ای حضور وی را از ساعت ١٠ تا ١١ و 30 صبح در کلاس درس تأیید کرد.
دوباره از اولیاء دم پیرامون اینکه آیا به تازگی مقتوله اقدام به تعویض یا تعمیر قفل در ورودی سوئیت و یا هر گونه کاری که نیاز به حضور افراد غریبه در خانه داشته باشد، کرده بوده است سوال شد که آنها گفتند به تازگی مادرمان اقدام به نقاشی ساختمان و تعمیر قفل در ورودی سوئیت کرده بود که به دنبال آن نقاش و تعمیرکار قفل در شناسایی شدند و به پلیس آگاهی دعوت شدند و به صورت فنی و پلیسی مورد بازجویی قرار گرفتند اما هیچ گونه انگیزه ای برای ارتکاب قتل توسط آنها به دست نیامد. پیرمردی در چند نوبت جلوی در آپارتمان آمده و از آیفون با مقتوله صحبت کرده و ضمناً کارهای شخصی مقتوله را انجام می داده، که نامبرده از طریق دختر مقتوله شناسایی شد. پیرمرد مستأجر یکی دیگر از دختران مقتوله بوده که خودش در کشور کویت زندگی می کند. وی نیز به پلیس آگاهی دعوت شده و مورد بازجویی قرار گرفت. در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد نامبرده برای تعمیر آبگرمکنِ خانه دختر مقتوله و نیز واریز اجاره بها به در آپارتمان مقتوله مراجعه کرده و کسب تکلیف کرده است و هیچ گونه رابطه دیگری با ایشان نداشته است. با عنایت به اینکه کلیه فرضیه های فوق مورد بررسی قرار گرفته و هیچ گونه سرنخی برای کشف حقیقت در پرونده حاصل نشد، فرضیه انگیزة قتل داخلی قوت بیشتری گرفت و دوباره دختر مقتوله به نام پروانه برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی دعوت شد که در چندین نوبت بازجویی شماره تلفن همراه دیگری از او به دست آمد و نیز حالات روحی و روانی او ودرخواست انصراف از تحصیل او، شک کارآگاهان را بیشتر کرد و دوباره از طریق ادارة اطلاعات جنایی و بررسی متن پیامک های او استعلام شد؛ و در بررسی آنها مشخص شد نامبرده به صورت تلفنی با دو مرد با هویت معلوم در شهرستان شیراز و یاسوج در ارتباط بوده و در شب قتل تا ساعت ٠٢٤٥ صبح با آنها ارتباط تلفنی داشته است.
دوباره ضمن هماهنگی با حراست دانشگاه پیام نور شهرکرد، قرار ملاقاتی با استاد مربوطه او گذاشته شده و از او لیست حضور و غیاب دانشجویان اخذ گردید و مورد بررسی قرار گرفت؛ و مشخص شد ابتدا استاد مربوطه با گذاشتن حرف غ غیبت او را ثبت کرده و سپس با گذاشتن علامت، حضور او را ثبت کرده است.
با توجه به این موارد خانم پروانه، با توجه به وضعیت روحی و روانی آشفته اش، و مدارک و دلایل و مستندات به دست آمده دوباره احضار شده و چندین ساعت پیاپی مورد بازجویی فنی قرار گرفت که در نهایت لب به اعتراف گشوده و بیان داشت: حدود دو سال قبل، به صورت تلفنی با دو نفر که خود را داوود و محمد تقی ساکن شیراز و یاسوج معرفی می کردند، در دو زمان متفاوت ارتباط برقرار کردم. مادرم از این موضوع مطلع شده بود و چندین مرحله با یکدیگر به خاطر این ارتباط مشاجره داشتیم.
مادرم چندین بار مرا نصیحت می کرد که دست از این کار بردارم؛ و سفارش کرد که ما تا کنون در خانواده و فامیل سابقه چنین کارهایی را نداشته ایم و اگر کسی بفهمد آبرویمان می رود. من هیچ توجهی به حرف هایش نمی کردم و به ارتباط تلفنی با آنها ادامه می دادم و چندین مرحله از طریق کافی نت با آنها چت کردم؛ تا اینکه شب قبل از قتل تا ساعت 2 و 45 دقیقه صبج با آنها به صورت پیامکی در ارتباط بودم و صبح حوالی ساعت ١٠ از خواب بیدار شدم. متوجه صدای زنگ در شدم. مادرم در را باز کرد. من از مادرم پرسیدم: چه کسی بود گفت ماهور پیچ گوشتی می خواست؛ به او دادم. او متوجه حضور من در خانه شد. پس از خوردن صبحانه مادرم برای ناهار قابلمه ای روی اجاق گاز گذاشت و چند تایی بادمجان را با کارد آشپزخانه پوست کنده و پس از پوشیدن لباسش تصمیم گرفت برای واریز قبض تلفنِ خانه به بیرون برود.
حوالی ساعت ١٠ و 40 دوباره تلفن همراه من زنگ خورد و من به سرعت آن را قطع کردم و پاسخ ندادم. مادرم متوجه شد و شروع کرد به بحث و مشاجره و گفت: دوباره کارت را شروع کردی. چند بار گفتم این کار ها را نکن؛ آبرویمان می رود. من به او گفتم: من کاری نمی کنم. صحبت تلفنی که جرم نیست. کار زشتی نمی کنم که آبرویمان برود! اما او زیر بار نمی رفت و همچنان غرولند می کرد؛ در همین لحظه من چشمم به کارد آشپزخانه افتاد که با دسته پلاستیکی نارنجی رنگی روی اوپن آشپزخانه بود که یک لحظه تصمیم به کشتن مادرم گرفتم.
چاقو را برداشتم؛ تیغه بلندی در حدود سی سانتی متری داشت. با آن سه ضربه عمیق به سمت چپ پهلوی مادرم زدم. دیدم که چاقو تا نیمه فرو رفت ولی خونی ریخته نشد؛ اما چاقو خونی شده بود. مادرم که انتظار نداشت و به صورت ناگهانی و غیر منتظره او را زده بودم روی زمین افتاد پس از یکی دو دقیقه که به حالت طبیعی برگشتم؛ فهمیدم که چه اشتباه عظیمی مرتکب شده ام. نبض دست راست مادرم را گرفتم، دیدم نمی زند و فوت کرده است.
کمی فکر کردم که چه کار کنم تا کسی متوجه من نشود؛ سیم چین داخل جعبه ابزار زیر کابینت را برداشتم و النگوهای او را بریدم و دو عدد انگشتر را از دست چپ و راستش بیرون آورده و داخل یک نایلون مشکی گذاشتم. تا همه فکر کنند سارق این کار را کرده و باز چاقو را در دست راست مادرم گذاشتم تا همه فکر کنند خودزنی کرده است و نگاهی به ساعت دیواری خانه انداختم دیدم ساعت ١٠ و 45 دقیقه است. به ذهنم رسید سریع خودم را به دانشگاه برسانم تا اینکه بعدها دلیلی بر عدم حضورم در صحنه قتل داشته باشم، درِ سوئیت را بستم؛ و از آپارتمان خارج شدم. هیچ کس مرا در راه پله ها و جلوی ساختمان در هنگام خروج ندید، تاکسی دربست گرفتم و به دانشگاه رفتم.
جلو دانشگاه، پلاستیک حاوی طلاجات را در جدول کنار ایستگاه واحد انداختم و سر کلاس رفتم. استاد با پرسیدن فامیل من حضورم را ثبت کرد و پس از پایان کلاس با تماس تلفنی که با همسایه پایینی داشتم و وانمود کردم از مسائل آپارتمان بی اطلاعم؛ در طول این مدت هم به علت وضعیت و موقعیت اجتماعی خانواده و وابستگان، و تأثیرات و بازتاب وقوع قتل در سطح شهر حقیقت را کتمان کردم تا این لحظه که حقیقت عیان شد. با اعترافات متهم به سرعت ضمن هماهنگی قضایی با بازپرس پرونده، اظهارت او به صورت کتبی اخذ شد و با قرار بازداشت موقت، متهم روانه زندان شد.
در ادامه با پیگیری های به عمل آمده و اطمینان از اینکه از سیم چین مکشوفه در صحنه قتل استفاده شده یا خیر، از طریق اداره تشخیص هویت ناجا، استعلام گردید و نتیجه واصل شد که مفاداً حاکی است با بررسی میکروسکپی و آزمایشگاهی از سیم چین ارسالی در بریدن طلاجات استفاده شده است.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:24 |
بازدید : 339 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
خدایا از الطاف تو ب من پدرم مادرم و اجدادم اینه ک پیرو محمد و آل محمد هستید خدایا چ کسی جز تو میدونه چ کسی لایق نبوت و اماته؟؟!!!خدایا به یگانگی و وحدانیت تو و رسالت پیامبرت و روز حساب و امامت و ولایت علی و آل علی و به عدالت تو و منتخبانت شهدادت میدم.خدایا به منتقم بودن امام زمانم ب قیام امام زمانم به برپایی عدل علوی به دست امام زمانم شهادت میدم....خدایا میگن هرکی روز حساب با سرگروهش میاد...من تو گروه علی هستما حواست باشه ی وقت جا نمونم اگه ی وقتی خدای نکرده جا موندم از حالا بگم من با علی هستما
کریم السجایا جمیل الشی نبی البرایا شفیع الامم امام رسل، پیشوای سبیل امین خدا، مهبط جبرئیل شفیع الوری، خواجه بعث و نشر امام الهدی، صدر دیوان حشر کلیمی که چرخ فلک طور اوست همه نورها پرتو نور اوست یتیمی که ناکرده قرآن درست کتب خانهٔ چند ملت بشست چو عزمش برآهخت شمشیر بیم به معجز میان قمر زد دو نیم چو صیتش در افواه دنیا فتاد تزلزل در ایوان کسری فتاد به لاقامت لات بشکست خرد به اعزاز دین آب عزی ببرد نه از لات و عزی برآورد گرد که تورات و انجیل منسوخ کرد شبی بر نشست از فلک برگذشت به تمکین و جاه از ملک برگذشت چنان گرم در تیه قربت براند که در سدره جبریل از او بازماند بدو گفت سالار بیتالحرام که ای حامل وحی برتر خرام چو در دوستی مخلصم یافتی عنانم ز صحبت چرا تافتی؟ بگفتا فراتر مجالم نماند بماندم که نیروی بالم نماند اگر یک سر مو فراتر پرم فروغ تجلی بسوزد پرم نماند به عصیان کسی در گرو که دارد چنین سیدی پیشرو چه نعت پسندیده گویم تورا؟ علیک السلام ای نبی الوری درود ملک بر روان تو باد بر اصحاب و بر پیروان تو باد خدایا به حق بنی فاطمه که بر قول ایمان کنم خاتمه اگر دعوتم رد کنی ور قبول من و دست و دامان آل رسول چه کم گردد ای صدر فرخنده پی ز قدر رفیعت به درگاه حی که باشند مشتی گدایان خیل به مهمان دارالسلامت طفیل خدایت ثنا گفت و تبجیل کرد زمین بوس قدر تو جبریل کرد بلند آسمان پیش قدرت خجل تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل تو اصل وجود آمدی از نخست دگر هرچه موجود شد فرع تست ندانم کدامین سخن گویمت که والاتری زانچه من گویمت تو را عز لولاک تمکین بس است ثنای تو طه و یس بس است چه وصفت کند سعدی ناتمام؟ علیک الصلوة ای نبی السلام
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:22 |
بازدید : 469 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
این زبان حال بسیاری از دانشجویان عزیز است که این حقیر با الهام از احوالات خود و نظر در احوالات دیگر بزرگان فن به آن دست یافته ام...میدانم این حقیر قلمی نارسا دارم پس بزرگان فن این حقیر ن چندان پیر را بر جوانی و عذر تقصیر ببخشند... باشد ما نیز در مَیت بزرگان ب حالی برسیم شایسته بزرگی بزرگان فن... فی الحال: فرجه استو میزند دانشجو خر.... آحِر ترم است اخِر ترم است،آخَر سالن مطالعه میشود پر از جزوه نمیدهد کسی جایش را حتی به پدر شوخی نیست پای مشروطی در میان است میدود دانشجو پی آن جزوه نویس برتر بازار کپی داغ است مثل فصل امتحان نه، داغی هوای خرداد هست از آن کمتر قولی در میان دانشجویان هست رایج در ابتدای فرجه هرکسی میدهد بخود ک دگر درس بخانم نشوم اسیر شب امتحان این قولیست که هرگز نمیشکنم آن را دگر قطعا همان گوید ک انجام دهد بی شک مثل امریکا ک انجام دهد حقوق بشر همان ک در طول ترم میخاندنش خرخان آخر ترم میوشد ز جان عزیزتر،! آری عزیزتر!! شاگرد اولها میشوند همچو ستاره سهیل شاگر آخِرها میشوند ب دنبال آنان در ب در هزار نذرو نیاز میشودو هزار سوزو گداز خدایا قول میدهم برخیزم نماز صب را،کن باور میشود سوالات را از الطافت بکنی غذای موران؟! میشود از کرم بکنی مراقبان را کورو کر؟!!
بیشک ذکر لب هر دانشجو این است
دعای کارگشای امن یجیب المضطر خلاصه آن ترم هرجوری ک بود به لطف خدا میگذرد، امتحانات هم میگذرد به خوشی و خَیر ترمی میگذردو میشود موسم فرجه باز دانشجو جزوه هایش ب بغل!!،میزند بر سر
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:20 |
بازدید : 339 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
ناگاه نابرابر جنگی شد در میان
زد رنگ سرخ بر خاک ایران خاک وطنم شد لاله گون جوان وطنم شد غرق خون دشمنم میپنداشت ما تنهاییم بایدش گفت ما از مومنان خداییم خدای ما خدای قهار است خدای ما خالق ذو الفقار است ناخدای ما راکب ذو الجناح است توان ما دو دست علمدار سپاه است نپندارند ک ما بی پشتو پناهیم نپندارند ک ما بی یاورو تکیه گاهیم جوانان ما از عشق سرشارند جوانان ما اکبر روزگذارند آنکه چشم ناپاک بر این خاک دارد آنکه شیطانوار رضیلانه میپندارد ما مینشینیمو مینشانیمشان بر سر میریز بپایشان همه چیز حتی باور چ خیال خام کودکانه ای دارند کودکان هم چنین احمقانه نیپندارند جوانان ما مردانه جنگیدندو غلتیدند دشممنانمان چه کردند؟؟فقط خندیدند دشمن نمیداند این برای ما تمرین است این غلتیدن چون آب زمزم شیرین است چرا؟چون منتظر آن فاتح سرداریم چون چشم به راه آن بزرگواریم میدانیم ک می اید با ندای انا ال مهدی میدانیم ک می آید، داریم با او بزرگ عهدی او یگانه منتقم خون خداست او یگانه طبیب مادرش زهراست می آید او ذو الفقار علی در دست دشمنش از ترس چشم خاهد بست میخاهیم ک شویم سرباز سپاهش پس باید بیاموزیم جان دادنِ در راهش هان دشمن ناجوان مرد بشنو ز من تو این پند اگر فقط کنی ز جا دستمان گر کنی درون زمین حبسمان اگر پاهایمان را ز تن برکنی و گر سرهایمان را به زیر افکنی نخاهی توانست کشت ایمانمان نخاهی توانست برد آیینمان برو فکر عاقبت کار باش به دبنبال جایی برای فرار باش نیندیشی رحمی در میان است نیست،فقط ندای یا صاحب الزمان است
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:17 |
بازدید : 362 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلامی از جانب زینب به برادرم حسین...!!! حسین من چهل روز از روز پرواز تو و یارانت و علی اکبر و علی اصغر و ابا الفضل گذشت....!! و حالا من به دیدارت آمدم....!!! تو شهید شدی و شهادت گوارایت باد برادرم اما....!!!! کاش میدیدی چه ها ک بر سر ما نیامد....
از کجای بلاها بگم؟ از غروب عاشورا؟؟ از دویدنهای بچه ها؟؟ از تازیانه ها؟؟ از پابرهنه دویدنها؟؟؟ از غارتها؟؟؟ از رفتن با خیل نامحمها؟؟؟ از رقیه؟؟؟؟ او که چه سختیها کشید؟؟؟ چقدر حرف نگفته دارم ک تو میدانی و من نمیتوانم...!!!
داداش فقط شرمنده ات شدم...!!! امانتدار خوبی نبودم....!!! رقیه ات چه معصومانه جان داد....!!!
حالا که دوباره به دیدارت آمده ام حرفهای بسیار دارم که تا مخرج دهان می آید و خارج نمیشود... و البته خوب میدانم که خوب میدانی چه ها در دل و زبان دارم.....!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:15 |
بازدید : 19288 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان....!!!
دوستان گل بهتون پیشنهاد میکنم داستان (داستان جاوید) اثر بسیار قشنگ اسماعیل فصیح رو بخونید...!!! این کتاب زندگی واقعی یک زرتشتی با اعتقاد ایرانیه ک اسیر ظلم مسلمانان نمایان آغازین سالهای قرن اخیر میشه...!!! اتفاقات این دااستان بسیار تکاندهنده است و خیلی چیزها رو تو زمان حاضر برای ما بازخوانی میکنه....!!!! فقط کافیه مقدمه ی این کتاب رو بخونید چون این مقدمه بهتر از هر زبانی میتونه زبان کتاب رو وصف کنه....!!!!
کتاب رو دانلود کنید بخونید نظر بذارید فروشگاه روزگذار جوانی برید سوسک سیاه بالدار نشید...!!!!
آخ آخ آخ آ خـــــــــــــــــــــــــــــــــخ تا فیلتر نشدم خودتون بخونید....
فقط نظر یادتون نره فروشگاه روزگذار جوانی هم برید سوسک سیاه بالدار نشید......
سلامت و سربلند باشید....
<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>
فضای فراگیر مجازی و تعدد نهادهای مختلف در ارتباط با این فضا همواره این سوال را به ذهن متبادر میسازد که به راستی چه کسی مسئول توسعه و راهاندازی زیرساختها و چه کسی مسئول بسط و گسترش سرویسهای این حوزه است؟
پاسخ به این سوالات که شاید با حضور وزارتی چون ارتباطات و فناوری اطلاعات ساده باشد و نتیجتا این وزارتخانه را به عنوان متولی این امور معرفی کند، اما هیچگاه نمیتواند در زمینه تصمیمسازی و برخورد با این فضا نیز رأی محکمی را صادر کند زیرا نهادهای بسیاری حضور دارند که از ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با این فضا هستند و اگر قرار باشد حکمی در ارتباط با آن صادر شود، خود را حداقل در مقام تصمیمگیر خواهند دید.
در کشور ما نیز همچون سایر نقاط دنیا، تصمیمسازی در ارتباط با برخورد و سیاستگذاری برای این فضا همپای بسط و گسترش زیرساخت و سرویسهاست و چه بسا اعمال نظر و سیاستگذاری از موضوعات سختافزاری و زیرساختی سبقت بگیرد و نقشاش حائز اهمیتتر شود.
بر این اساس نهادهایی چون شورایعالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و برخی نهادهای امنیتی و نظامی نقشی پررنگتر خواهند داشت.
یکی از این موارد، فیلترینگ و اعمال نظر در برخورد با تکنولوژیهای نو و بدیع است که توسط اعضایی از این بخشها صورت میگیرد اما اینجا هم سوالی پیش میآید که آیا تنها نهادهایی چون کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه قادر به اعمال فیلترینگ و محدودیت برای سایتهای مضر و در واقع لیستهای سیاه هستند یا ارگان دیگری هم میتواند در این زمینه ورود کند و بنا به نظر خود، سایتی را فیلتر یا سرویسی را محدود کند؟
این کارگروه در پاسخ به این سوال میگوید که براساس مواد 21 تا 23 قانون جرائم رایانهای، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه جهت هماهنگی نهادهای مختلف در انجام مأموریتهای قانونی و با حضور نمایندگان این نهادها تشکیل شده است لذا هرگونه دستوری مبنی بر فیلتر، مسدودسازی یا هر اقدام قانونی دیگری در زمینه جرائم رایانهای از طریق این کارگروه اعلام خواهد شد.
اما این کارگروه در برابر سوال دیگری مبنی بر اینکه پس نهاد یا سازمان دیگری نمیتواند بدون اجازه کارگروه دستور فیلتر یا مسدودسازی را صادر کند؟، عنوان میکند: البته چنانچه شکایت خصوصی از تارنمایی در یکی از محاکم یا مراجع قضایی مطرح گردد، مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده نیز میتواند دستور پالایش یا مسدودسازی تارنمای مربوطه را صادر نماید. به جهت ایجاد هماهنگی، اکثر این دستورات نیز از طریق دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه که در دادستانی کل کشور مستقر است، ابلاغ میگردد.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:6 |
بازدید : 407 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...!!
دوستان روز دانشجو رو به خودم ک آینده ساز این مملکتم و چرخ فرهنگ و اقتصاد و غلم و... این مملکت به همت دستان توانمند من خواهد چرخید رو تبریک میگم...!!! روز دانشجو روز نشاندهنده ی اهمیتم در جریان پیروزی انقلاب و اهمیتم در پیشرفتهای بغد از اونه....!!! این روز رو ب خودم و نقش تاثیرگذارم در این کشور تبریگ میگم و امیدوارم وزارت علوم سایر نهادها و در نهایت کشور قدر من رو بدونه....!!!!!
میدونم نظرتون با من یکیه پس دیدگاه بذارید و نظر موافقتون رو اعلام کنید....!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:2 |
بازدید : 437 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان....!!
دوستان هواپیمایی ک از یاسوج به سمت تهران میمده دچار مشکل شده و به خاطر داشتن خلبانی کارکشته تونسته ب سلامت به یاسوج برگرده....!!! به نظر شما جقدر از این نیروهای مجرب و کارکشته همونجایی هستند ک باید باشند؟؟؟؟؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:59 |
بازدید : 365 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...!!!
دوستان نظرتون رو در مورد این مطلب برام بگذارید...!! هرچند شاید از نگاه عده ای درست باشه یا نباشه... اما هر آنچه نظرتون هست برام بگذارید....!!!
در مورد مطلب چیزی نمیگم و قضاوتش با شما فقط نظر یادتون نره
سلامت و سربلند باشید....!!!!
<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>
از سال 87 که ایده لباس فرم دانشجویی ارائه شد تا کنون، دانشجویان زیادی مانند مسئولان مخالفت و موافقت خود را با این طرح ابراز کرده اند. موافقان معتقدند که دانشگاه ها به سالن مد تبدیل شده است و باید فکری به حال آن کرد و مخالفان می گویند مگر دانشگاه پادگان است که بشود برایش لباس فرم در نظر گرفت!
این ایده ابتدا توسط خودِ دانشگاهیان، به دلیل وضع نامناسب برخی از دانشجویان ارائه شد و اجرای آن نوید درست شدن اوضاع را می داد.
این ایده ابتدا طرحی خوب و قابل اعتنا به نظر می رسید و مخالفت جدی با آن صورت نگرفت، اما رفته رفته، همراه شدن آن با بحث ممنوعیت اختلاط دانشجویان دختر و پسر و حتی اسلامی شدن دانشگاه ها و جداسازی کلاس ها، موجب اعتراضاتی شد و حتی برخی دانشجویان در دانشگاه های مختلف، اعتراض خود را در قالب تجمع به گوش مسئولان فرهنگی رساندند.
از آن طرف هم بودند مسئولانی که پای حرف خود در مورد لباس فرم دانشجویی ایستاده بودند و با گفتن جمله هایی نظیر «از ورود دانشجویانی که با لباس مهمانی وارد دانشگاه می شوند باید جلوگیری کرد» روی حرف و ایده خود پافشاری می کردند.
بعضی دانشگاهها سالن مد شدهاند
موافقان بحث پوشش برای دانشجویان، هم مسئولان فرهنگی هستند و هم طیف وسیعی از دانشجویان؛ دانشجویانی که از وضع خراب ظاهر دانشگاه به تنگ آمده اند و پوشش های هنجارشکنانه اذیتشان می کند.
اطمینان، دانشجوی رشته روان شناسی است و در مقطع ارشد دانشگاه الزهرا درس می خواند. او یکی از موافقان یونیفرم دانشجویی است. می گوید: «اگر بحث لباس فرم برای دانشجوها باعث شود که این وضع و اوضاع سامان پیدا کند، موافق آن هستم.»
از ظاهر بعضی از دانشجوها گلایه دارد و معتقد است، برخی پوشش ها فقط اوایل آن غیرطبیعی به نظر می رسد و بعد به مرور مد می شود و گاهی پوشش های ناجور اپیدمی می گردد!
مظاهری هم که دانشجوی دانشگاه آزاد است، با این که حجاب کاملی ندارد، اما با یونیفرم موافق است. برای حرف هایش دلیل هم دارد و کم شدن چشم و هم چشمی را یکی از دلایل موافقتش با یونیفرم می داند. می گوید که این قضیه در بین دانشجویان دختر خیلی به چشم می خورد و در مقاطعی بسیار اذیت کننده می شود؛ طوری که خیلی از دانشجوها از قاعده «خواهی نشوی رسوا...» پیروی می کنند و پوشش های غیرعادی را انتخاب می نمایند.
موسوی، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه تهران دلیل علمی برای موافقتش با یونیفرم دارد. می گوید در اکثر کشورهای دنیا، دانشجوهای پزشکی و دندانپزشکی به دلایل بهداشتی از یونیفرم استفاده می کنند و این یونیفرم تنها برای مواقع مواجهه با بیمار نیست و در زمان کلاس های تئوری نیز استفاده می شود.
علیمردانی، دانشجوی پسر یکی از دانشگاه های مطرح پایتخت، ارتباط پوشش را با ناسالم شدن فضای دانشگاه بسیار تنگاتنگ می داند و معتقد است پوشش ها و رفتارهای نابهنجار پایه و اساس سایر فسادها در دانشگاه هستند؛ او می گوید: اگر قرار باشد لباس فرم دانشجویی، از این معضلات جلوگیری کند، با آن موافق است.
صالح آبادی، استاد دانشگاه آزاد هم موافق طرح لباس فرم دانشجویی است و معتقد است، گسترش جو علمی در دانشگاه از اوجب واجبات است و توجه به ظاهر در برخی دانشگاه ها، موجب شده تا این توجه به درس و علم، تحت الشعاع قرار گیرد.
او می گوید: «با این که لباس فرم دانشجویی علاج واقعی نیست، ولی شاید مسکنی باشد بر اوضاع فعلی.»
کار فرهنگی، بخشنامه ای نیست
مخالفان هم دلایل قابل طرحی دارند. بحث یونیفرم دانشجویی بلافاصله بعد از مطرح شدن، گارد ایجاد می کند؛ چرا که این تصور را به وجود می آورد که دانشجو دارد محدود می شود و چیزی به اجبار به او تحمیل می گردد.
تمامی محورهایی که دانشجویان یا استادان مخالف، در مورد لباس فرم دانشجویی مطرح می کنند، ناشی از همین تفکر است.
عرفانی، دانشجوی ارشد برق دانشگاه تهران تعیین لباس فرم دانشجویی را مسخره می داند. می گوید مگر دبیرستان است که روپوش برایمان تهیه کنند؟! معتقد است اگر قرار باشد لباس فرم برای دانشجویان تهیه شود، شکل دانشگاه شکل نامأنوسی به خود می گیرد.
این دانشجو و دانشجویانی که خیلی تند و شدید، همان اول و بدون در نظر گرفتن جوانب، مخالفت خودشان را اعلام می کنند، شعار «دانشگاه پادگان نیست» سرمیدهند و هیچ مزیتی برای این کار قائل نیستند.
اما گروهی دیگر از مخالفان، کمی منطقی ترند؛ اینان با ایده اعلام و تعیین الگوی پوشش در جامعه و دانشگاه موافقند، اما لباس فرم را برنمی تابند.
می گویند بهتر است یک چارچوب برای لباس دانشجو فراهم شود نه این که به اجبار همه یک چیز بپوشند و یک رنگ؛ چیزی که در خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز رواج دارد.
عده ای هم هستند که لباس فرم را توهین به شعور دانشجو می دانند؛ این عده می گویند: «یعنی ما نمی دانیم چه لباسی مناسب فضای دانشگاه است که دیگران برای ما تصمیم بگیرند؟»
این سوالشان شاید از منظر دانشجویان موافق لباس فرم، جواب جالبی داشته باشد؛ چرا که اکثراً معتقد بودند دانشجویان هنجارشکن، فرق دانشگاه با سالن مد و مهمانی را نمی دانند.
عده ای دیگر از مخالفان نیز معتقدند کار فرهنگی، با اجبار و بخشنامه به جایی نمی رسد. باید از پایه شروع کرد و به نتیجه رسید. این که کاری را اجباری کنیم، جز این که دانشجو را در موضع مخالف خودمان قرار دهیم، به طوری که حرف منطقی را هم قبول نکند، راه به جایی نبرده ایم.
درست است که موضوع لباس دانشجویی و ضوابط مربوط به آن به مسائل مربوط به بحث عفاف و حجاب و حیا و بعضاً آموزه های دینی ما برمی گردد، اما حفظ حرمت دانشگاه با داشتن پوشش مناسب، چیزی نیست که صرفاً ربطی به اعتقاد دینی دانشجویان داشته باشد.
امید است مسئولان فرهنگی دانشگاه ها، با توجه به این نظرات، تصمیم صحیحی برای این منظور اتخاذ کنند تا از عوارض احتمالی اجبار لباس فرم و یا بی توجهی نسبت به فرهنگ پوشش حاکم بر دانشگاه ها جلوگیری شود.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:56 |
بازدید : 609 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان گوگولی مگومی من....!!!!!
دوستان چقدر دوست دارید خارج از کشور تحصیل یا حتی زندگی کنید.....!!!!!!
این مطلب رو بخونید و نظراتتون رو برام بگذارید!!!!!!ا
سلامت و سربلند باشید....!!!
<<<<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>>
ماجرایی که برای حامد 27 ساله رخ داد، نمونه خوبی برای کسانیست که در سفرهای خارجی غفلت می کنند. او چند سال قبل برای ادامه تحصیل به مالزی رفت و توانست مدرک فوقلیسانس مدیریت را از یکی از دانشگاههای این کشور بگیرد. روزهای خوشی را در این کشور سپری کرد و حتی یک صرافی هم در مالزی راه انداخت اما در ادامه سرنوشت آنطور که او میخواست برایش رقم نخورد. همکاری ناخواسته با قاچاقچیان شیشه او را به عمق بیچارگی کشاند و باعث شد که از سوی پلیس دستگیر شود. حامد از روزهایی که در بازداشت اداره اطلاعات مواد مخدر مالزی بود به عنوان بدترین روزهای زندگیاش یاد میکند و میگوید دوست دارم دیگران حرفهایم را بخوانند و بشنوند و از مالزی بترسند.» گفتوگوی با او را در ادامه میخوانید.
چه زمانی به مالزی رفتی و چطور شد که در آنجا ماندگار شدی؟ سال 2007 برای درست خواندن به مالزی رفتم. بعد از مدتی کمکم تصمیم گرفتم در آنجا کار کنم. فکر کردم که راه انداختن صرافی کار خوبی است رفتم شهر کوالالامپور و مشغول شدم. درآمد خوبی داشتم و همهچیز خوب بود تا اینکه پای خلافکارها به مالزی باز شد و آتشی که آنها به پا کردند دامان من را هم گرفت. تو و قاچاقچیان شیشه چه رابطهای داشتید؟ من ناخواسته با آنها کار کردم و پولهایشان را به ایران حواله میکردم. اما عدهای هم هستند که خواسته یا ناخواسته قربانی این باندها میشوند به اینها «فدایی میگویند. چون از ایران به آنها بستهای میدهند و میگویند این بسته را ببر مالزی مثلاً یک کیلو شیشه را اگر در ایران 8 میلیون تومان بخرند. در مالزی چند برابر میفروشند و به همین دلیل به کسانی که بتوانند این محمولهها را برایشان رد کنند دستمزد خوبی میدهند. این افراد (فداییها) هم بیخبر از اینکه ممکن است چه بلایی سرشان بیاید، وسوسه میشوند و در ازای دریافت دستمزد کار انتقال محموله را به عده میگیرند اما در فرودگاه مالزی بیشتر آنها گیر میافتند.
چطور شد که در مالزی دستگیر و زندانی شدی من یک ماشین به خلافکار اجاره دادم. یک مرسدس بنز اسال 350. البته میدانستم آن مرد یک خلافکار است اما چون میدانستم این افراد خودشان مواد حمل نمیکنند خیالم راحت بود. یک روز این آقا آمد محل کارم که کرایه ماشین را بدهد. آن روز چون من ماشین نداشتم گفت سوار شو من میرسانمت. من هم سوار شدم و به سمت خانه حرکت کردیم. رسیدیم و من پیاده شدم چند لحظه بعد صدای شلیک شنیدم. دیدم مأموران پلیس که در تعقیب آن مرد بودند چند گلوله شلیک کردند. مرد خلافکار جهت خیابان حرکت کرد و متواری شد. مأموران هم مرا گرفتند و کلی کتک زدند. چند ساعت مرا نگه داشتند تا اینکه خودروی مرد خلافکار چند خیابان آن طرفتر کشف شد. ماشین را بازرسی کردند و از زیر لاستیک زاپاس دو کیلو شیشه کشف کردند. آنها خانهام را زیرورو کردند گفتم شیشه متعلق به من نیست. من برگه دارم که ماشین را کرایه دادهام اما باز داشتم کردند و بردند اداره پلیس
برخورد مأموران با تو چگونه بود؟ برخورد خیلی بدی داشتند. در این حد که به صورتم تف میکردند و چیزی برایشان مهم نبود. بیشتر مأموران پلیس هم خودشان معتاد هستند. مثلاً همان موادی را که کشف کردند دو کیلو بود اما نزدیک 300 گرم از رویش برداشتند و به من گفتند چیزی نگوم کمکت میکنیم. قبلاً هم شنیده بودم مواد مخدر یک نفر را گرفته بودند که حدود 150 کیلو بوده اما تا به دادگاه برسد حدود 80 کیلو شده بود یعنی در این حد از مواد مخدر دزدی میکردند. آنقدر سود شیشه در مالزی زیاد است که هر کسی را وسوسه میکند.
برخورد دادگاه مالزی چطور بود؟ آنها قانون ضعیفی دارند. دنبال این نیستند که مواد متعلق به چه کسی است میگویند مواد را از شما گرفتهایم و مسئولش شما هستی. مقدار خیلی کم هم اعدام دارد.
بعد از آنکه دستگیر شدی تو را به کجا بردند؟ به یک بازداشتگاهی شبیه قفس. حتی از جایی که سگهای ولگرد را هم نگهدای میکنند، بدتر بود.
مگر چه شرایطی داشت؟ معمولاً زندانیانی که به خاطر مواد مخدر دستگیر می شوند پیراهن و شوارک نارجی رنگ و گشاد میپوشند و در سلولهای انفرادی نگهداری میشوند اتاقی دو د سه که یک شیر اب دارد حدود 14 روز در این سلول از آنها نگهدای میکنند و بعد از آن یا آنها را آزاد میکنند یا طرف را به زندان میفرستد.
همه زندانیان چنین شرایطی دارند؟ چیزی که گفتم مربوط به زندانیان پروندههای مواد مخدر است. زندانیان معمولی در یک سلول دستهجمعی هستند و مثلاً در یک اتاقی که به طور ایستاده 20 نفر جا میشوند حدود 15 نفر را نگهداری میکنند که این افراد لباس بنفش میپوشند. یک تخت چوبی دخل اتاق است که رویش میخوابند و خبری از پتو، ملحفه و... نیست.
وضعیت غذا در بازداشتگاه چطور بود؟ صبحانه همیشه دو تا بیسکویت و یک پلاستیک چای میدادند. چون چای را در کیسه پلاستیکی میخورند و لیوان ندارند. ناهار و شام هم در یک کاغذ A4 هفت تا هشت قاشق برنج و یک ماهی کوچک شبیه ماهی کیلکا که سوخته و سیاه است میدادند. آب هم باید از همان دستشویی میخوردیم. تمام 14 روز وضعیت غذا همین بود. اما اگر شما پول داشته باشی روزی 500 رینگیت که حدود 500 هزار تومان میشود باید رشوه بدهی به مأموران بازداشتگاه که اگر آدم خوبی باشند و پولت را نخورند برایت ساندویچ بیاورند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟ بعد از 14 روز مرا بردند دادگاه قاضی پرونده را مطالعه کرد. گفت این آقا بیگناه است. من را آزاد کردند اما جلوی در دوباره به من دستبند زدند. گفتند حالا دوباره بازداشتی.
چرا دوباره دستگیرت کردند؟ اصلاً آزاد نکردند که بخواهند دوباره دستگیر کنند این بار به خاطر یک قانونی به نام الالبیکی مرا بردند. گفتند 30 روز تحت نظر وزارت کشور و 30 روز تحت نظر پلیس اطلاعات مالزی هستی. بعد از 60 روز یا آزاد میشوی یا اینکه میتوانیم تو را 2 سال زندانی کنیم و این 2 سال میتواند تا 8 سال هم تمدید شود به این ترتیب مرا در بازداشتگاه نگه داشتند. راستش این قانون دست پلیس را باز میگذارد، برای اینکه هرکسی که مظنون به حمل و قاچاق مواد هم باشد حتی در صورت حکم تبرئه دادگاه از 60 روز تا 8 سال در زندان بماند
چقدر طول کشید تا به پروندهات در دادگاه رسیدگی شود؟ اول یک وکیلی گرفتم. از چیزهایی که داخل سلول روی دیوار نوشته شده بود با وکیلی به نام داتو آشنا شدم. روی دیوارهای زندان نوشته شده بود که او وکیل خوبی است. من هم خانوادهام را سراغش فرستادم. 40 میلیون تومان از آنها گرفت و گفت تضمین میدهم که آزاد میشوی. حتی تاریخ آزادیام را هم گرفت. چون رابطه خوبی با دادگاه داشت. چند روز بعد بالاخره آزاد شدم.
اگر کسی واقعاً مواد مخدر با خود به این کشور ببرد. بعد از دستگیری سرنوشتش چه میشود؟ من بیگناه بودم اما این همه عذاب کشیدم. چه برسد به اینکه طرف گناهکار هم باشد. معمولاً شیشهای که از ایران به مالزی قاچاق میشود یا داخل چمدان جاسازی شده یا اینکه در معده مسافر. کسانی که مواد میبلعند تا آن را قاچاق کنند راهی برای فرار ندارند. چون قطعاً میدانستهاند چه چیزی خوردهاند. اکثر این افراد حکمشان اعدام است چون راهی برای فرار ندارند که بگویند نمیدانستیم چه خوردهایم. به خاطر همین هیچ تلاشی نمی کنند و وکیل هم نمیگیرند اما افرادی در چمدانشان مواد پیدا می شود فقط حدود 10 درصد شانس دارند که به اعدام محکوم نشوند. آنها میگویند بار برای من نبوده و یا اینکه چمدانم جابهجا شده که از آنها هم آزمایشهای مخصوصی می گیرند و در بیشتر مواقع همهچیز معلوم میشود افرادی که در چند وقت اخیر حکم اعدام گرفتهاند. بیشترشان در فرودگاه گرفتار شدهاند.
چند نفر ایرانی در زندانهای مالزی منتظر اجرای حکم اعدام هستند؟ آنطور که شنیدهام حدود 50 ، 60 نفر حکمشان صادر شده و منتظر اعدام هستند حدود 300 تا 4000 نفر هم زندانی هستند که مطمئنم اگر به این تعداد کمک نشود بیشترشان حکم اعدام میگیرند.
آیا در مدتی که در مالزی بودی شنیدی که یک ایرانی اعدام شود؟ تا به حال هیچ ایرانیای در مالزی اعدام نشده است و فقط براشان حکم صادر شده است. چون صدور حکم اعدام بین 5 تا 7 سالی طول میکشد و هیچ ایرانیای تا به حال این زمان را به طور کامل طی نکرده که بخواهد اعدام شود. از طرفی قانونی در جنوب شرق آسیا تصویب شد که دیگر کسی را اعدام نکنند. مالزی هم از جمله این کشورهاست. اما اگر اعدامت کنند راحتتر است تا اینکه بخواهی شرایط سخت زندانهای مالزی را تجربه کنی.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:53 |
بازدید : 304 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان....!!!
دوستان نظرتون در مورد این مطلب چیه؟؟؟؟ شاید نظرات تا حدودی مشخص باشه اما بهتره از شما بپرسم و قضاوت نکنم....!!!!
<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>
جمعه شبی که گذشت خیلی ها در جهان منتظر بودند ببینند 32 تیم راه یافته به جام جهانی برزیل چطور در 8 گروه 4 تیمی تقسیم میشوند؛ ساعت ها و ساعت ها برنامه تلویزیونی و رادیویی در سراسر جهان بهمراه صدها نسخه مکتوب و مجازی در نت هم ماهها درباره این موضوع حرف زده و نوشته بودند، تا جایی که شاید میلیاردها نفر دیشب مهمترین دغدغه ذهنشان این بود که بالاخره جام جهانی چه میشود.
در ایران هم شور و هیجان زیاد بود صدا و سیما برای اینکه از غافله عقب نیافتد به نود فردوسی پور 3 ساعت آنتن زنده در بهترین ساعت ممکن اختصاص داد تا با حضور 4 کارشناساس فوتبال به پوشش زنده مراسم بپردازد.
برنامه ی فیفا در برزیل اما طبق قاعده جهانی عرف شده در 100 سال اخیر جهان با فرهنگ عمومی و مذهبی ایران تناقض بزرگی داشت، جهان در حال مدیریت لیبرالیسم «بی قید وبند» سخت در تناقض با فرهنگ مذهبی کشورماست پس زیاد جای تعجب ندارد ما نتوانیم مراسم فیفا را برای مردم نمایش دهیم.
این البته از تناقض های تاکنون حل نشده فرهنگ عمومی کشور است ما با جهانی در ارتباطیم که فرهنگ «شهوتران» و «هوسبازش» با روح کلی اکثر ایرانی های مسلمان و حتی غیرمسلمان نمی خواند.
بگذریم... دیشب اما جناب «عادل فردوسی پور» صراحتا از اینکه نمیتواند مراسم را «کامل» پخش کند گلایه می کند و با تیکه های مکرر از مخاطبین می خواهد این یک شب را تحمل کنند؛ خنده های پی در پی آقای مجری، اظهار اینکه لباس مجری خانم «منشوری» است و ... با واکنش مهمان ها مواجه شد، مهدی مهدوی کیا به صراحت گفت این تصاویر در کل دنیا پخش می شود ما هم باید کاری کنیم!
تاسف برانگیز است که در آنتن زنده صدا و سیمای تلویزیون ایران اسلامی کسانی بنشینند و ژست بگیرند که متاسفانه نمی توانیم تصاویر مراسمی را نشان دهیم که اتفاقا در آن پر است از تصاویر ضد اعتقادات صریح اسلامی!
تاسف دارد ولی باید گفت این مساله برای بعضی از مجریان صدا و سیما تبدیل به یک «مد» شده تا جایی که مجبورند اول برنامه «بسم الله...» بگویند ولی صریحترین اصول اسلامی درباره دیدن و ... را زیرسوال ببرند.
امیدواریم جناب فردوسی پور و مهدوی کیا و صدر و... که در برنامه قرعه کشی جام جهانی بارها وبارها به تمسخر به ماجرای عدم نشان دادن صحنه های خلاف عرف و شرع ایرانی ها اظهار نظر کردند به زودی جبران مافات کنند ولی کاش مدیران سیما اینقدر منفعل نبودند...
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:51 |
بازدید : 391 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان....!!!
دوستانی ک میخان چت حرفه ای صوتی یا تصویری و یا حتی متنی داشته باشند میتونن با استفاده از این نرم افزار واقعا قدرتمند به راحتی با دوستان همجنس و غیر همجنس چت کنن....!!!!
دوستانی هم ک تمایل داشته باشن میتونن من رو تو همین نرم افزار با نام famohammad tamohammadi پیدا و اد کنه....!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:49 |
بازدید : 352 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...!!!
دلم گرفته... گرفته تر از آسمان ابری دودگرفته ی تهران....!!! گرفته تر از شبهای سرد کویر....!!!دلم گرفته.... دلم میخاد ب خدا بگم: خدای من!!! خدای خوب من!!!! تو ک انقدر خوبی تو ک انقدر مهربونی تو ک نعمت رو بر ما تمام کردی... کاش ی دلگرفتگی شکن (آنتی دلرگرفتگی) بهمون ارزونی میکردی....!!! خدای من شرمنده ام شرمنده ام ک خودت بهترین درمانی شرمنده ام ک از یاد بردم تو بهترین دوای دل گرفته ای....!!! شکرمنده ام ک از یاد بردم دلم خانه ی توست و گاهی چ بی رحمانه تو را از دلم بیرون میکنم در حالی ک غافلم از اینک اگه تو تو دلم باشی برای خودم بهتره وگرنه ک تو خدایی و ....
خدای من باتو درد دل میکنم از همه جا از همه کس....!!!! باتو درد دل میکنم حتی از خودت با خودت درد دل میکنم خدای من....!!!! خدای من از کجا بگویم...!!!! از تنهایی شلوغم؟؟؟ از بازار شلوغ بی کسی ام؟؟؟؟؟از این ک آشناها از هم غریبه ای غریبه تر شده اند؟؟؟؟ از کجا بگم؟؟؟ از چی بگم ک تو ازش بی خبر باشی؟؟؟؟
تو ای پروردگاه من تو ک هستی نام از تو گرفته تو که آفرینش در سجود تو خدای بزرگه....!!! خدای من نیازمندم نیازمند اهدای خون.... خدای من خونی از جنس محبتت خونی از جنس مهربونیت خونی از جنس آرامشت بهم اهدا کن خدای من ک نیازمند یاری سبزت هستم....!!! خدای من اگه تو بهم خون ندی پیش از اینکه بمیرم میمیرم...!!! تو میدونی ک مرگ تدریجی برام عذاب است....!!!!!
خدای من دیگه من و تو ک این حرفا رو نداریم...!!! اگه تو بهم خونی از جنس ایمان ندی خونی از جنس تعفن سراسر وجودم را در خواهد نوردید....!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:47 |
بازدید : 802 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان.....!!!!
دوستان این کتاب واقعا زیباست این کتاب مخلوطی از عشق و نفرت....شادی و غم...کفر و ایمانه....!!! این کتاب واقعا اثری ماندگار از استاد نادر ابراهیمی خواهد بود.... به قول یکی از اساتید ما بر هر جوان ایرانی واجبه دست کم یک بار این کتاب رو بخونه.....!!!! و البته کسی ک دعوتش کردم ب وبم بیاد بیاد و این پست رو ببینه و این کتاب رو ب یادگار از من داشته باشه مثل کتابی ک خودش بهم داد....!!!!!
مردونه دانلود کنید و بخونید نظر بگذارید فروشگاه روزگذار جوانی برید تا سوسک سیاه بالدار نشید....!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:42 |
بازدید : 395 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان....!
دوستان به نظر شما ازدواج موقت بی احترامی به زنه؟؟؟؟؟
آیا ازدواج موقت امتیازیست برای مرد؟؟؟؟
آیا این سوال میتواند مطرح باشد که جالا که مرد میتواند چندین زن داشته باشد زن نیز میتواند چندین مرد داشته باشد؟؟؟
دوستان میدونید که بین ازدواج دائم و موقت تفاوت و تشاباتی هست مثلا در ازدواج موقت بین طرفین فرارداد میشود مسائل و مرد نفقه نمیدهد مگر توافق شود در حلی که ازدواج دائم نفقه حق زن و وظیفه ی مرده... در ازدواج موقت طرفین از هم ارث نبیرند و در ازدواج دائم مبیرند...! مگر به تراضی و توافق طرفین...! دوستان در ازدواج دائم جلوگیری از بارداری باید به تمایل طرفین باشد و کسی نمیتواند خودسر جلوگیری کند در حالی که در ازدواج موقت آزاد هستند البته فرزندان هردو شکل ازدواج کالما از حقوق یکسان برخوردارند. به طور کلی میتئان گفت ازدواج موقت از قید و بندهای ازدواج دائم آزاد است و تمام مسائل یا لااقل بیشتر آنها به تراضی طرفین انجام میگیرد...!حتما مودونید که تو ازدواج دائم مهریه باعث بطلان عقد نیست و در صورت مشخص نشدن مهر المثل تعیین میشود اما در عقد دائم عدم ذکر مهریه سبب بطلان عقد میشه...! و از تشابهات این دو میتوان به فرزند اشاره کرد که گفتم. همگنین مادر زن در هردو ازدواج بر مرد محرم میشود. خواستگاری کردن از زن چ به عقد موقت چه دائم ممنوع است. همانطور که زنای با زوجه ی دائم موجب حراب ابدی میشود در موقت نیز همینطور است...! و در هردو ازدواج عده بر زن واجب است البته عده باری زوجه ی موقت ۲ طهر(دو عادت و پاک شدن ک تقریا ۴۵روز بشتر یا کمتر بسته به مورد) است
دوستان حقیقت ازدواج موقت اینطره و این و قوانین مشابه این در فقه عزیز جعفری آمده و اینکه حالا کج استفاده میشود ایراد به مجری قانون وارد است نه قانون یا قانونگذار...! دوستان اگر همین ازدواج موقت از غرب آده بود کلی همایش و سمینار و ... در مدح فواید اون میذاشتیم و کلی تعریف میکردیم که وای این خارجیا چقدر باحالند وای اییا چقدر برای شخصیت انسانی ارزش قائل شدن وای اینا چقدر فلان.... وای اینا چقدر بهمان...! اما حالا که دین خودمون مذهب خودمون اینا رو گفته به عناوین مختلف ردش میکنیم بی ارزش میکنیم. چیزی که شریعت ما میگه. آیا همین خارجیا با قوانینشون اینطور رفتار میکنند؟؟؟ مثلا قانون اساسیشون رو مورد انتقاد قرار میدن که چرا اینجور چرا اونجور؟؟؟؟
دوستان میدونیم که انسان از بعد از رسیدن به سن بلوغ دچار نیاز جنسی میشه که اگر متوسط 14 رو به عنوان سن بلوغ در نظر بگیریم تا زمان ازدواج دیگه خوشبینانه حساب کنیم 22 سالگی در خانم و 25 در آقا، این فرد شرایط ازدواج نداره...! اما میتونیم بهش بگیم تو که شرایط ازدواج نداری بیجا کردی نیاز داری؟؟؟ حتی یک دختر و پسر 18 ساله رو نمیتوان به ازدواج دائم تشویق کرد چون زیر بار ازدواج دائم و مسئولیتهای سنگینش در مقابل همسر و فرزند نمیرند! خب حالا با این شرایط باید چه کار کرد؟؟؟ باید دست روی دست گذاشت؟؟؟ میدونید نتیجه دست روی دست گذاشتن چیه؟؟؟ همینی که الان دارید تو جامعه میبینید...! کی میتونه انکار کنه شرایط دختران و پسران جامعه ی اسلامی علوی ما کاملا مناسب و قالب قبوله؟؟؟!! چقدر روابط نامشروع در دختران و پسران همین جامعه اسلامی برقرار میشه؟؟؟مردونه چقدر سقط جنین داریم؟؟؟ چقدر دختران برای ازدواج و اینکه شوهرشان از ارتباطاتش باخبر نشه عمل میکنه؟؟!! یا به شیوه های دیگه رابطه برقرار میکنه تا دخترانگیش از بین نره؟؟؟؟راستی یک سوال مهم دیگه و اون اینکه آیا واقعا دختران و پسرانی که متعدد رابطه داشته اند بعد از ازدواج به شخصی متعهد و آماده ی انجام وظایف همسری تبدیل خواهند شد؟؟؟؟ خب حالا ازدواج موقت بهتر از شرایط الان جامعه نیست؟؟؟ اینکه یک دختر و یک پسر در قالب ازدواج موقت به هم محرم بشن و به هم متعهد بهتر اینست که هر دختر یا پسری با چندین نفر از جنس مخالف رابطه برقرار کنه؟؟؟نظرتون در مورد ایدز و باقی بیماری های جنسی ناشی از روابط نامشروع چیه؟؟؟ تازه هنوز حرفی از دشت و بزرگی این گناه و مجازاتها دنیوی و اخرویش هیچ حرفی نزدم و این رو به قضاوت وجدان هر فرد میگذارم....! خب حالا اگه زن و مرد رو با ازدواج موقت محدود کنیم قهرا هر مردی به زنی و هر زنی به مردی اختصاص پیدا میکنه...! آیا زمانی که ابتدای انقلاب و پیش از اون کسانی مثل ایت الله طالقانه علامه طباطبایی به این مسئله تاکید میکردند فکر اینروزها و عاقبتش رو نمیکردند که حالا از اونها بتی میسازیم و تندیسی از علم و تقوا....؟؟؟؟حتما تو کشوهای اروپایی دیدید یا شنیدید که زن و مردی برای ازدواج مدتی را با هم زندگی میکنند بعد تصمیم میگیرند که ازدواج کنند یا نه. حتی گاهی فرزندانشان شون شاهد ازدواجشون هستندو تازه تبریک و به پای هم پیری شید و اینام میگن...! حالا این ازتباط خوبه نه؟؟؟ چون اونا خارجی هستند و ازدواج موقت بد نـــــه؟؟؟ی متفکر اروپایی میگه بیاید ازدواج رفاقتی داشته باشیم که سه تفاوت عمده با ازدواج معمولی داره: 1 ازدواج رفاقتی به معنای تولید نسل نخواهد بود. 2 تا زمانی که زن جوان حامله نشده است طلاق با تراضی طرفین ممکن است. 3 در صورت طلاق زن مستحق کمک خرجی برای خوراک است.! ران راسل هم باوری نظیر همین در کتاب زناشویی و اخلاقش عنوان کرده. حالا نظریه ی این متفکر (وینزلی) چقدر شبیه ازدواج موقت ماست؟؟ آیا این به این معنا نیست که حتی کسانی مثل راسل و دیگران قائل به نوعی قید و بند در روابط هستند و آیا به این معنا نیست که در تمام موارد ازدواج دائم ممکن و عملی نیست؟؟؟؟؟ پاسخ به این سوالات رو وجدان شما واگذار میکنم.
عده ای میگن ازدواج موقت سبب میشه که عُلقه ی زوجیت دائم کمرنگ و کمرنگ بشه چون با وجود ازدواج موقت و آزادیهاش کسی خودش رو اسیر قید و بند ازدواج دائم نمیکنه. در پاسخ باید بگیم که ازدواج موقت در جاییست که ازدواج دائم توان رفع مسائل رو نداشته باشه یعنی یا باید ریاضت جنسی پیشه کنند یا آزادی بی قید و بند جنسی(نظیر جامعه امروز) وگرنه وقتی 2نفر نسبت به هم به باور رسیدند و مشکلی هم برای ازدواج دائم ندارند دلیلی باری ازدواج موقت نیست....!
از طرفی ازدواج موقت در جامعه ی اسلامی شیعی ایرانی مورد استقبال قرار نگرفته (آزادی جنسی چرا) و دختران ما باور دارند که ازدواج موقت سبب تحقیر اونها میشه ( و آزادی جنسی و بازی خوردن به دست پسران نه)
گروهی میگن ازدواج منقطع خلاف احترام و حیثیت زنه. میگن انگار کرایه دادن آدم و جواز آدمفروشیست که خلاف حیثیت انسانی زنه(و رابطه سوء استفاده به دست مردان نه) زیرا زن با مبلغی که از مرد میگیره(مهریه) جسمش رو در اختیار او بگذاره. این دیگه نوبره والا.....! اولا ازدواج چه ارتباطی به کرایه اینا داره بعدم همونطور که تو پست قبل گفتم مگه هرکی بخاطر چیزی پول بده یا بگیره دیگری رو خریده یا خودش رو فروخته؟؟؟آهان شاید چون مهریه باید توش قید بشه این رو میگن که مرد زن رو میخره یا کرایه میکنه... خب مردانی که به رایگان از زنان سوء استفاده میکنند هرگز کرایه نمیکنند نه؟؟؟؟؟ و همین فیلمها و تبلیغاتی که زنانگی زن رو در معرض دید قرار میده هزاران آدم ناپام قرار میده کرایه نیست نه؟؟؟ خب آره چون اونا خارجیند نــــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟آهان راستی فروشنده های خودمون که برای جذب مشکری از جذبه ی جنسی زن استفاده میکنند که اصلا حیثیت انسانی زن رو زیر سوال نمیبرند....! فقط اردواج موقته که این عمل ضد انسانی رو انجام میده....! تازه آیا زن نیاز جنسی نداره؟؟؟ آیا خود او از این رابطه لذت نمیبره که ایطوری جبهه گرفید که مرد در ازدواج موقت از زن کامجویی میکنه او رو کرایه میکنه؟؟؟؟؟ پاسخ این سوال رو اگر زن باشید به خوبی میدونید و اگه مرد باشید فقط کافیست بپرسید....! اما صادق (ع) میفرماید اگر نیاز جنسی رو به ده قسمت تقسیم کنید یک قسمت از آن مرد و نه تای آن برای زن است. همین روایت تفاوت جدی میل جنسی در مرد و زن رو مشخص میکنه....!
اینها بخش اندکی از مبحث گسترده ازدواج موقت بود...!
امیدوارم نظراتتون رو برام بگذارید.
ضمنا اگر لحنی تلخ و گزنده دارم از همه ی شما عزیزان معذرت میخوام....!
دوستان گل ضمنا این مطالب از کتاب نظام جقوقی زن در اسلام اثر شهید مطهری برگرفته شده و جهت اطلاع بیشتر میتونید ب خود کتاب مراجعه کنید....!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:41 |
بازدید : 341 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان ...!
دیروز ی اتفاق نسبتا باحال افتاد....!
سر کلاس زبان یودم و ی ریدینگ داشتیم در باره ی شخصی که همه ی کارهاش رو به تاخیر مینداخت حتی تماس با مادرش رو! تا اینکه درست وقتی میخواسته بهش زنگ بزنه از بیمارستان خبر میدند که مادرت به لقا الله پیوت بیا هرچه سریعتر بیا....!
آقا ما این ریدینگ رو میخوندیم و استاد توضیح میداد...! من که دیگه از این بعدنا شاکی شده بودم گفتم:
you know teacher he is realy wide
آقا استاد ی نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد.! نه اول ی نگاه متحیری به من کرد که خدا این داره چی میگه و پرسید منظورت چیه که یکی از بچه ها با لحن استاد مالانه ای گفت:
he means wide ass teacher
این آدم با شخصیت که چیزی که من روم نشده بود رو بگم رو گفت و استاد حالا ی نگاه به من کرد نگاه کردنی...!
حالا برا اینکه نگید میخواد بگه زبان بلده معنی جملات استاد رو میگم ک گفت: ببین محمد من حتی با نزدیکترین (تاکید رو نزدیکترین) دوستانمم اینطوری حرف نمیزنم...! (چه استاد پاستوریزه ای داریما...!)
یکم که ریدینگ جلوتر میرفت و هر سری این یارو ی چیز رو به تعویق مینداخت همه میگفتمد محمد بهتر میدونه این چشه محمد بهتر میدونه این چرا اینطوریه...!
خلاصه حسابی آبروم رفت...! البته این رو فهمیدم که اسدات پاستوریزه تشریف داره...!
ولی خداییش استاد و بچه ها به این نتیجه ریسدند که همچین پر بیراهم نگفته بودم و خلاصه کلی باهم به هم خندیدیم و با هم به اون یاروو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:36 |
بازدید : 553 |
نوشته شده به دست گروه دانلود ستار |
(نظرات )
سلام دوستان...!
اینم کلیپی که به اقتصاد مدرنیته و اقتصاد اسلامی و اسلام امریکایی و این حرفا میپردازه...! مطالبی در باره بورس و بانک میگه که دست کم برای من جالب بود امیدوارم برای شما هم باشه و از دانلودش لذت ببرید...!
نظر یادتون نره و همینطور فروشگاه روزگذار جوانی....!
سلامت و سربلند باشید...!
<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق ...........>>>>>>>>>>>>>>>>